نمایش جزئیات
روضه و مناجات _ امام زمان(ع)_ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
السلام علیک یا بقیه الله ...
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ*سلام بر اون نشستن و بلند شدنت، الان کجای عالم شرف حضور داری آقاجان ... جمعه ی آخر ماه شعبان هم گذشت ... یه دستی برا ما بیچاره ها بالا ببر ، اینجوری وارد جمعه ی اول ماه رمضان بشم خیلی بده ..." بنا بر روایت امیرالمؤمنین که فرمود ماه رمضون "اول سنه" ست یعنی اول ساله ، پس این جمعه ای که گذشت جمعه ی آخر سال عبادی من و تو بود" چه جوری بلدی آقاتو از خودت راضی کنی ؟!!*اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُدُ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُت *سلام بر اون زمانی که داری نماز می خونی* اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَحْمَدُ و َتَسْتَغْفِر *سلام بر اون زمانی که داری برا ما استغفار می کنی آقاجان ... نمی دونی امروز نام مارم به زبانت جاری کردی یا نه؟!! خیلی به دعا تو من محتاجم " مرحوم سید کریم محمودی ، پینه دوز تهران ، تو تشرف مسجد جمکران از مسجد آمد بیرون ، اعمالشو انجام داد ، می گه از دور دیدم یه سیدی داره میاد ، اما لباساش گرد و خاکیه ، وجناتش اینجوری نشون میده که مسافره ، عرق از پیشانیش داره جاری میشه ، معلوم خیلی راه اومده ، با خودم گفتم تشنه ست ، جرعه ای آب بهش میدم ، میگم آقاجان برا فرج مهدی زهرا دعا کن ، سید به من نزدیک شد جرعه ی آبی بهش دادم ، گفتم آقا سید بنوش ، نوش جان ، برا مهدی و فرجش دعا کن ، این جام آب و گرفت فرمود : سید کریم اگه مردم به اندازه ی عطش من به این جرعه ی آب عطش من مهدی رو داشتن منو میدیدن ..." هفتاد و یک بیت قصیده ای گفت سید رضا هندی ، با خودش گفت به تعداد شهدای کربلا قصیدم رو می سرایم ، بیت آخر این سوال رو مطرح می کنم کربلا کی بر بدن ابی عبدالله نماز به جا آورد ..." *آماده ای گریه بر حسینت با امام زمانت عجین بشه گفتم و التماس دعا* ، هر چی مقاتل و زیر و رو کرد چیزی پیدا نکرد ..." خسته شد کنار این کتاب ها خوابش برد ، در عالم رویا حضرت و زیارت کرد ، حضرت فرمود سید رضا میخوای بگم کربلا کی بر جدم حسین نماز خواند؟! این بیت آخر رو از زبان من مهدی بنویس ... :
*صلاه علی جسم الحسین سیوفها ...*
کربلا شمشیر ها بر بدنش نماز خوندن ...
حسین ....
میخوام بگم یا صاحب الزمان هر نماز مگه چند تا سجده داره ، اگر چهار رکعتی باشه هشتا سجده داره ، اما این نماز شمشیرها بگم چقدر بود ... هزار و نهصد و پنجاه ... حسین ..."
.