حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه_حضرت سیدالشهدا علیه السلام_عاشورا _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی

روضه_حضرت سیدالشهدا علیه السلام_عاشورا _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی

السلام علیک یا اباعبد الله وَ أَسْرَعَ فَرَسُک شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً، باکِیاً هر کاری کرد نتونست امامشو نگه داره،یه جوری زدنش که دیگه رو ذوالجناح نتونست دوام بیاره، اونقده احترام راکبشو نگه داشت با سم مرکبش این خاکها رو نرم کرد،بلکه بتونه آقاشو یه جایی زمین بزاره،اما هر چی باشه یه جوری خورد زمین که امام زمان به اون صورت خاکی سلام میکنه... السلام علی الخدالتریب... وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک...  هرچی خواستن به آقاش نزدیک بشن اجازه نمیداد هرطوری بود دفاع میکرد همین که رو زمین گذاشت صورتشو گذاشت رو صورت حسین... اول ذوالجناح زیارتش کرد به امر وجه الله برگشت به خیمه،اگه تو خبر ندی اینا بی خبر بریزن به خیمه ها این زن و بچه چه کنن ... بی معطلی بلندشد "وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً،إِلى خِیامِک َچنان با سرعت میرفت زودتر از شمروخولی به خیمه ها برسه... قاصِداً،مُحَمْحِماً، باکِیاً فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َمَخْزِیّاً یاری کن امروزا باگریه ات،با ناله ات... این زن و بچه صدای ذولجناح رو شنیدن،اینجا دیگه تو ناحیه نداره اما تو روایت دیگری دارد گریه کنان که اومد فریاد میزد الظلیمه الظلیمه من امت قتلت ابن بنت نبیا یعنی همه بریزید بیرون حسینو کشتن.. وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َعَلَیْهِ مَلْوِیّاً دیدن زینی که ابی عبدالله روش سوار میشد واژگونه بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ،ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات  لطمه زنان مویه کنان موی کنان از خیمه ها بیرون دویدن وَ بِالْعَویلِ داعِیات عویل یعنی گریه ی مادر بچه مرده وَ بِالْعَویلِ داعِیات وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلات وَ إِلى مَصْرَعِک مُبادِرات دنبال ذولجناح همه پا برهنه دارن میدون وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک"   او میدوید و من میدویدم   اون با چه سرعتی می اومد اما راوی میگه دختر علی هی زمین میخورد هی بلند میشد،دوتا دستشو رو سرش گرفته بود هی میگفت وامحمدا   ای وای دلبرم از دست می رود این یادگار آخرم از دست میرود   حسین... او می نشست ....   میدونی اینجایی که نشستی کجاست؟ سه نفر وارد گودال شدن،خولی، سنان بن انس، شمر...این دوتای اول ضربه های کاریشونو زدن و رفتن نفر سوم که وارد شد نقاب زده بود ارباب ما فرمود نقابتو کنار بزن یه خبری پیغمبر به من داده تا نقابشو کنار زد ابی عبدالله فقط یه جمله فرمود... فرمود صدق رسول الله تا این جمله رو فرمود نانجیب بدنو برگردوند   گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود تنها تر از مسیح کسی برصلیب بود   صلی الله علیک یا اباعبدالله   کی بشه ما تو روضه های شما جون بدیم آقا...   صلی الله علیک یا اباعبدالله ..... .