نمایش جزئیات

روضه بسیار جانسوز_ویژه شب جمعه _ وداع حضرت اباعبدالله علیه السلام _ استاد حاج مهدی توکلی

روضه بسیار جانسوز_ویژه شب جمعه _ وداع حضرت اباعبدالله علیه السلام _ استاد حاج مهدی توکلی

خدا نکنه آقا، خدا نکنه با یه عده اراذل اوباش درگیر شی، زن و بچه هم همرات باشن، بیچاره میشی ، یکی از مشکلات امام حسین این بود که زن و بچه همراش بود، قدیم دیده بودی آدمای مشتی یکی درگیر می شد ،میومدن سوار ماشینش میکردن هولش می دادن میرفت ، یکی می گفت فحش داده،می گفت نه این مادرش همراشه، دخترش همراشه بزار بره، امام گفت آگه برم جلو خیمه ها،این زن و بچه میریزن بیرون ، یکی روسریش کنار میره ، یکی چادرش کنار میره،یکی چادرش می افته،نوامیس من جلو دشمن، خیمه ها رو دور زد اومد پشت خیمه ها که اونجا امن باشد،شاید زن ها هم تعجب میکردن ، چرا صدای حسین از اونجا میاد ، یه وقت صدا زد یا زینب ، یا سکینه ، یا رباب ، "علیکن من السلام" ، یعنی منم رفتم خداحافظ .... هشتاد و چهار زن و بچه اومدن اطراف ذوالجناح رو گرفتن ، یکی صدا میزد حسین جان ما رو به کی می سپری؟ تو این بیابون ما رو به کی ..... یکی می گفت حسین جان کی ما رو مدینه بر میگردونه ؟ یه جمله بگم ، دلاتون بسوزه منو دعا کنید ، دلا آتش بگیره ..." این زن ها قد بلندن ،اومدن اسب ها رو گرفتن ، راوی گفت یه جا دلم برا یه بچه کوچیک سوخت دختر 4 ، 5 ساله از خیمه اومد بیرون هی میگه " یا ابا،انظر الیه" بابا به منم نگاه کن ، بابا زیر پاتم ببین ، منم حرف دارم ، منم میخوام با تو حرف بزنم ، گفت دیدم امام از بالای اسب خم شد گفت چیه دخترم؟!! گفت "انا العطشان" من جگرم از تشنگی می سوزه .... من نمیدونم حسین چه کرد !! اما اگه از من میشنوی ، این زن و بچه آنقدر خودشون رو زدن ، انقد گریه کردن هر کی از یه گوشه افتاد ، امام دید بهترین وقته ، تا زینب نیومده حرکت کنه ...... .