حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز _ ویژه شب جمعه _ حاج مهدی سلحشور _سید مهدی میرداماد

روضه و توسل جانسوز _ ویژه شب جمعه _ حاج مهدی سلحشور _سید مهدی میرداماد

بند آمده راه نفس از بغض گلویم ...

 

*شب جمعه ست دلا کربلاییه بایدم بغض داشته باشه ... بایدم نام حسین زیر و روت کنه ....*

 

بند آمده راه نفس از بغض گلویم ...

بگذار بگریم کمی از شام بگویم ...

 

*شب جمعه ست ببینم حقشو ادا میکنی یا نه بریم کنار شش گوشه ی ابی عبدالله و التماس دعا *

*گفت بابا ، بابا بابا ....*

 

مردان همه وحشی وزنان هند جگرخوار

اولاد پیمبر وسط کوچه و بازار ......

 

*زینب و دارم میگما .... رباب و دارم میگما*

 

مردان همه وحشی وزنان هند جگرخوار

اولاد پیمبر وسط کوچه و بازار .....

 

*شب جمعه ی هفته بعد هستی ناله بزنی برا حسین ؟مگه به این راحتی میشه وارد این روضه شد ... اگه میبینی هی دست دست می کنم شعر رو تکرار می کنم اخه آنقدر این روضه سنگینه آدم جرات نمی کنه به این راحتی وارد بشه ... انقده سنگینه که امام سجاد گفت ای کاش مادر منو نزایده بود .... انقد سنگینه ، وقتی به حضرت گفتن کجا به شما سخت گذشت؟!! نگفت گودال قتلگاه و کربلا و شام غریبان .... فقط گفت امان از شام *

 

مردان همه وحشی وزنان هند جگرخوار

اولاد پیمبر وسط کوچه و بازار .....

 

*گفت بابا ...این داره دلمو میسوزونه ...*

 

وقتی تو شدی کافر و این قوم مسلمان

 

*دیدن داره ناسزا میگه ، سنگ میزنه ، دهان نحس شو به ناسزا باز کرده ، بابا ، کشیدمش کنار گفتم تو که داری ناسزا میگی یه سوال ازت دارم،آیا تا به حال قرآن خوندی؟!! با تعجب به من نگاه کرد گفت قرآن خوندم،من حافظ قرآنم ، گفت تو رو با قرآن چه کار؟ تو که خارجی هستی ...

گفتم منو با قرآن چیکار !!! یه سوال ازت دارم آیا تا حالا آیه ی تطهیر به گوش ت رسیده یا نه؟ گفت آره این آیه در وصف پیغمبر و بچه های پیغمبر . میگن تا این حرف و زد زین العابدین دو دستو رو سرش گذاشت ،گفت نامرد این سری که داری سنگ میزنی ،سر حسینه ...حسین ....*

 

وقتی تو شدی کافر و این قوم مسلمان

بر نیزه شکستند سر قاری قرآن ...

ای حسین ......

 

*یه نفر نبود بگه این لب ها رو پیغمبر  بوسیده ...**خصائص الزینبیه مرحوم جزائری مینوسیه یکی اومد جلو شروع کرد صدقه بین بچه های حسین تقسیم کردن ...بی بی زینب این صدقه ها رو از دهان بچه ها می گرفت این نان و خرما رو میگرفت میگفت صدقه بر ما حرامه ...عرضم اینه، یه جمله گفته صدا ناله ت بلند شه گفت من نمیدونم شما کی هستید، خارجی هستید یا نه خبر ندارم از کدوم دیارید،نمی دونم اصل و نصبتون چیه،نمیدونم (الله اکبر) گفت اما از خدا میخوام زن و بچه ی منو به حال و روز شما نندازه .... اخه میبینم همه لباسا پاره ست ... صورت ها همه زرد شده ...گفتم و نشستم  ...*

 

زخانه ها همه بوی طعام می آمد ...

ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم ...

.