حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ اربعین و شب جمعه _ سید رضا نریمانی

روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ اربعین و شب جمعه _ سید رضا نریمانی

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ   کعبه زینب ، صفا امام حسین کعبۀ بی منا ، امام حسین ...   هست ذکرِ قنوتِ هر شبِ من ربنا آتنا امام حسین ....   با دو تا "یا" رسیده ام به خدا یا ابوالفضلُ یا امام حسین ....   (حرفِ دلِ شما نوکرا چیه؟ چی میخوای بگی؟ )   عشقِ ما شد پیاده گریه کنان اربعین ، کربلا ، امام حسین ...   بعد دورِ ضریح چان دادن دو قدم مانده تا امام حسین ...   اولِ گریه هام اباصالح آخرِ گریه هام امام حسین   گریۀ بی صدا امام حسن گریۀ با صدا ، امام حسین ....   میرسد گر سه جا امام رضا آمده هر سه جا ، امام حسین ...   روضه خوانِ حسین ، امام رضا   (فرمود یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ ... فرمود برا هر چیزی خواستی گریه کنی ، برا جد غریب ما حسین گریه کن ... چرا آقا ؟ آخه جد غریبِ ما رو (فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ) کربلا سر از بدنش بریدن .....)   روضه خوانِ حسین ، امام رضا روضه خوانِ رضا امام حسین   آخرِ روضه ها بر امام رضا گریه کردیم با امام حسین ...   (آماده هستی بریم کربلا ... همه اهلِ روضه و اهلِ اشک هستید الحمدالله . پیغمبر وارد شد دید بی بی دو عالم داره گریه می کنه ، فرمود چه خبره دخترم؟ عرضه داشت بابا ، بچه ای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه ... چی میگه میوۀ دلم ؟ ... بابا هی صدا میزنه انا الغَریب ... اما بابا نجواش دیگه عوض شده ، یه حرفه دیگه ای زده منو بیچارم کرده ... از صبح تا حالا هی داره میگه انا العظشان .... قرارِ چه بلایی سرِ پسرم بیاد؟.. روایت مفصله فقط همینش رو عرض کنم ، پیغمبر شروع کرد به روضه خواندن ... دخترم ، پسرتُ کربلا اینطوری میکشنِش ... سر از بدنش جدا می کنن ... تا این حرفا رو زد گریه هایِ خانم بلند شد ... گریه هایِ بی بی که آروم شده عرضه داشت بابا یه سوالی ازت دارم ، آیا کربلا کسی هست یاری ش کنه ؟؟... (اهلِ روضه روضه ، محاسن سپیدا ، عرضم تمام ) پیغمبر فرمود نه دخترم ... شما هستید ؟ نه دخترم . باباش علی هست ؟ نه دخترم . منِ فاطمه هستم ؟ نه دخترم . داداشش حسن هست ؟ نه دخترم . گریه هایِ خانم بلندتر شد ... پس کی هست برا حسینم گریه کنه ؟ ... (سند مطلب اشاره شده در انتهای پست)   پیغمبر فرمودند دخترم نگران نباش از امتِ من یه عده ای میان ، مرداشون مثه زنِ بچه مرده برا حسینت گریه می کنن ....)   این همه راه دویدم ز پِیِ دلدارم به امیدی که در این دشت برادر دارم ...   ( صدا زد حسین جان )   تو دعا کن کنارِ بدنت جان بدهم فکرِ همراهیِ با شمر دهد آزارم ...   (یه بیتِ دیگه شو بگم و عرضم تمام  ....)   یک عبا داشتی و خرجِ علی اکبر شد ... با چه از رویِ زمین جسمِ تو را بردارم ...   (اومد تو گودل ، یه جمله ای فرموده من دیگه معنی ش نمی کنم صدا زد یا محمدا صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ یه اشاره به حسین کرد ... هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ ... وَ بَناتُکَ سَبایا ....)   ای حسین ....   سند روضه 1_1_علامه سید عبدالرزاق مقرم،مجموعه مقالات الزهرا ، ص 233 – 234 1_2 _محلاتی، زندگانی حضرت فاطمه علیها السّلام، ص 10. 1_3_لبیب بیضون، موسوعة كربلاء، بیروت، موسسه اعلمی، ج‏1، ص207 .