حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز _ شب عاشورا _ سید مهدی میرداماد

روضه و توسل جانسوز _ شب عاشورا _ سید مهدی میرداماد

بیا تا صبح بشینیم به پای هم

سر بزاریم روی شونه های هم

تو شهید میشی و من اسیر میشم

پس بیا گریه کنیم برای هم ...

*حالا چی بگیم به هم ...

.

مکن ای صبح طلوع ... مکن ای صبح طلوع ...*

 

 بیا تا برای هم دعا کنیم

شب آخری خدا خدا کنیم

حالا که آخر راه من و توست

بیا خوب همدیگر و نگاه کنیم ...

 

*چرا امشب خوب نگاه کنیم ؟! مگه فردا چیه ؟! مگه فردا چه خبره؟!*

 

فردا خیلی سرمون شلوغ میشه ...

دور بال و پرمون شلوغ میشه ...

 تور و میزنن منو هم میزنن

 

*ببخشید تو رو خدا اگه میتونی بزنی بزن ... اما حسین جان تو مردی اگه میزننت تیر میزنن ، من زنم منو سیلی میزنن ... آخ حسین جان منو بجای همه میزنن .. بجا بچهات میزنن ...*

 

مکن ای صبح طلوع ... مکن ای صبح طلوع ...

فردا خیلی سرمون شلوغ میشه ...

دور بال و پرمون شلوغ میشه ...

تور و میزنن منو هم میزنن

فردا دور برمون ....

حرف رفتنو بزار کنار حسین

کفن منو بزار کنار حسین ...

 

*من بعد تو زنده نمیمونم خیلی بمونم یکسال حسین جان ...*

 

 بزار انگشترتو در بیارم

 بیا گوشوارمو در بیار حسین ...

 

وای ... داد بزن ....

 

بزار انگشترتو در بیارم

 بیا گوشوارمو در بیار حسین ...

ای حسین ...

  تو بزار آفتاب رو تو ببوسم

 پیشونی تو یا که موتو ببوسم

فردا که برات گلو نمیزارن

بزار امشب این گلوتو ببوسم ....

ای حسین ...

 

*همه وداع کردن ، دختر ، طفل شیر خواره، زن و بچه، اما حسین داره کم کم جدا میشه، این خیلی عجیبه مقتل مینویسه دیدن ... سادات منو ببخشن مقتل نوشته وقتی حسین جدا شد ، دیدن زینب پا برهنه میدوه ... هی میخوره زمین ... هی میگه مهلا مهلا ... حسین وایسا داداش ... حسین صدای زینبُ شنید،  ایستاد تا خواهر و دید یاد مدینه افتاد ، الله اکبر عبارت اینه من امشبُ میخام برات مقتل بخونم، از زبان امام زمان روضه میخونیم ، سلام میدیم ، امشب دیگه خودش روضه خونه تا خواهر و دید صدا زد: یا اختاه ایتینی بثوب خلق عتیق ... اون پیراهن کهنه قدیمی را به من بده ... تا این حرفو زد بی بی یاد مادرش افتاد ... آخه این پیرهنو مادر با دست شکسته بافته بود ... داداشی پیرهن کهنه رو میخوای چه کنی؟! گفت میخام زیر لباسام بپوشم ، کسی منو برهنه نکنه ... کسی رغبت نکنه اینو از تنم در بیاره .... آخ بمیرم برات پیراهنو تنش کرد رفت میدان رفت میدان ... چه میدان رفتنی ... دیگه از اینجا به بعد میخام برات از زبان امام زمان روضه بخونم هیچی نمیگم هر کی مرد روضه س دو زانو بشینه و حقشو ادا کنه ... شب عاشورایی گریه کنی عاشورا تو همه زندگیت جریان پیدا میکنه ... امشب شب ضجه ست هیچکی با صدای سالم نره خونه ما که چیزی نداریم برا حسین از دست بدیم لااقل صدامونو از دست بدیم لااقل توانمونو از دست بدیم ...

حسین جان شنیدم تو دعای عرفه با تک تک اعضا و جوارحت به حقیقت خدا شهادت دادی به وحدانیت خدا ، همه را دادی با خطهای پیشانییت ... حالا من و تو امشب یکم داد زدیم و گریه کردیم .....

.