حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل ویژۀ سالروز حرکت قافلۀ اباعبدالله از شهر مدینه به نفسِ حاج سید محمد جوادی

روضه و توسل ویژۀ  سالروز حرکت قافلۀ اباعبدالله از شهر مدینه به نفسِ حاج سید محمد جوادی

یا رسول الله روز موعود فرا رسید حسینت داره راهی میشه .. یه سر اومد کنارِ قبر مخفیِ مادرش زهرا .. آی مادرِ سیلی خورده خداحافظ  .. مادر پسرت داره میره کربلا .. تا قافله راه افتاد زود زینب اومد پیشِ عبدالله ابن جعفر ، داداشم داره میره عبدالله .. ادب و مرام این خانمُ ببین .. اجازه ندی برم ، نمیرم ..  اما زینبِ بی حسین زود میمیره ... آی قربونت دلایِ کربلایی تون برم .. یه گوشه اُم البنین با عباس وداع میکنه .. یه طرف اکبر داره با اُم لیلی خداحافظی می کنه .. یه گوشه ام دیدن یه مادر یه بچۀ 17 ، 18 روزه رو زیرِ چادرش گرفته .. هی میگه علی لای لای .. گُلُوم لای لای ... بالام لای لای علی ...   حسین ....   اومدن دوره ربابُ گرفتن .. رباب این بچه زوده براش به سفر .. روزا که آفتاب میتابه چادرتُ رو صورتش بگیر .. رباب بگو عباس خیلی از محملت دور نشه .. این بچه زود تشه ش میشه ... زود به زود آبش بده ...   آی رقیه .. عموش عباس اومد رقیه رو سوار بر محمل کرد .. هر جور بود این قافله راه افتاد ... کنایه فهما عمه جانِ امام زمان شبانه سوار بر محمل شد .. یه نفر سایۀ زینبُ ندید .. ای روزگارِ نامرد .. اما روز یازدهم هر طرفُ نگاه کرد ... دید همه دارن خیره خیره نگاش می کنن ..   ساربانان مزنید این همه آوایِ رحیل آخر این قافله را ، قافله سالاری هست   به زخم تنت روی ریگ بیابان به سوز دل و اشک و آه یتیمان به شهر شام در هجوم نظر ها کند خنده دشمنت به غم ما   خداحافظ ای برادرِ زینب .. به خون غلطان در برابر زینب   زینب دوید و دید که از بادِ حادثات درخون خویش غرقه شده کشتی نجات   انگشت رفته از پیِ انگشتری به باد بر عتترتش چو حلقۀ انگشتری جهات   شاها! مگر سکینه جگر گوشۀ تو نیست بر خیز و کن به سویِ جگر گوشه التفات .