نمایش جزئیات
وادی ری
این مقدّس وادی ری یا زمین کربلاست
یا بقیع است و مزار چار نجل مصطفی است
این زمین باشد صدف ، ری را یگانه گوهر است
کآفرینش با بهایش سنگ بی قدر وبهاست
نام نیکویش ابوالقاسم لقب عبدالعظیم
نجل احمد زاده ی زهرا عزیز مجتبی است
حلقه های مرقدش حبل المتین اهل دل
آستان با صفایش قبله اها دعاست
چرخ از آن بالد که می گردد به دور قبر او
ری ازاین نازدکه درآن تربت این مقتداست
ری چه قدری داشت قبر وی اگر در آن نبود
آری آری کی صدف رابی گهرقدروبهاست
هر که هستی با وضو بگذار پا در این حرم
کاین حرم بیت الحرام دیگر اهل ولاست
هر که شد زوّار این نجل حسن در ملک ری
زائر قبر حسین بن علی در کربلاست
زائرین این مجتبای دیگر از نسل علی است
اهل ری این زاده زهراست مهمان شماست
گرچه روح او به غربت از بدن پرواز کرد
هر غریبی با غریب مردم ری آشناست
خشت خشت این حرم گویند دائم این سخن
آنچه در دار فنا باقیست وجه کبریاست
چند روزی ملک جولانگاه باطل می شود
دوراین جولان تمام وحقّ هماره پابه جاست
ای کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم
ای که تامحشرکرامت برسرکویت گداست
هر که دارد درد در این آستان گیرد دوا
هرکه داردحاجتی دراین حرم حاجت رواست
قبر تو در شهر ری چون کعبه در قلب حجاز
قبّه تو در زمین چون مهر در اوج فضاست
آسمان دور مزارت گردد و گوید مدام
قدرت عباسیان کو شوکت مأمون کجاست
پایه تخت ستمکاران بود چندی به گل
دولت آل علی را تا صف محشر بقاست
دین خود را عرضه کردی بر امام خویشتن
با همه علم و مآل وفضل وایمان که توراست
در جوار مرقد پاک و شریفت جلوه گر
قبر حمزه قبرطاهر آن دو مه برج هماست
گشه مدفون در کنار قبر پاکت بوالفتوح
آنکه با تفسیر قرآنش بشر را رهنماست
من کیم تا مدح تو گویم امامت مدح گفت
قول او قول نبی قول خداست
گرچه فرزندان دیگر داشته جدت حسن
حُسن تو آیینه ی حُسن امام مجتبی است
کاش «میثم» دفن می شد در کنار قبر تو
ای که خاک پاک صحن تو بهشت اولیاست
شاعر:سازگار