نمایش جزئیات
ارمغان حسین (ع)
الـهی بهر قربانی بدر گاهت سر آوردم
نـــــه تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم
پـــی ابقاء قَد قامت به ظهر روز عاشورا
بـــــرای گفتن الله اکبر، اکبر آوردم
علی را در غدیر خم نبی بگرفت روی دست
ولی مــن روی دست خود علی اصغر آوردم
علــــی انگشتر خود را به سائل داد اما من
بــرای ساربان انگشت با انگشتر آوردم
پــــی آزادی نسل جوان از بند استعمار
بـــرادر زاده ای چون قاسم فَرّخ فَر آوردم
بـــــــرای کشتن دونان بدشت کربلا یا رب
چـــــو عباس همایون فَرّ امیر لشکر آوردم
بــرای آنکه قرآنت نگردد پایمال خصم
بــرای سُمّ مرکب ها خدایا پیکر آوردم
برای آنکه همدردی کنم بــــا مادرم زهرا
برای خوردن سیلی سه ساله دختـــر آوردم
اگر با کشتن من دین تو جـــاوید می گردد
برای خنجر شمر ستـــــمگر حنجر آوردم
بپاس حُرمت بــــوسیدن لب های پیغمبر
لبانی تشنـــــه یا رب بهر چوب خیزر آوردم
حسن را گر که از لخت جگر آکنده شد در طشتی
مــن اینک سر برای زینت طشت زر آوردم