نمایش جزئیات
در بین آغوشم سر ذوالجناحت-حاج محمود كریمی
در بین آغوشم سر ذوالجناحت
با اشک من غوغا شده خیمه گاهت
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
به دنبالت تا میدان دویدم من
کمی آهسته تر که بریدم من
رحم کن به خواهرت مرا هم ببر
حسین جان مادرت مرا هم ببر
پا در رکاب و دل به دریا سپردی
چشمان زینب را به سینه فشردی
بیا قبل از رفتن ای کس و کارم
به حلقومت یک بوسه بدهکارم
ای غریب تشنه لب مرا هم ببر
رسید جان من به لب مرا هم ببر
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
رحم کن به خواهرت مرا هم ببر
حسین جان مادرت مرا هم بب.