امروز چهار شنبه 17 خرداد 1402
نمایش جزئیات
سینه زنی شور حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس کربلایی نریمان پناهی

ماه شبهای تارم عباس همه دار و ندارم عباس فدایِ قد و بالات مادر کن نظر حال زارم عباس
لحظۀ آخرم ، ببین که مضطرم ، بیا بالا سرم منم یه مادرم ، خونِ چشم ترم ، بیا بالا سرم
این دم آخری با یاد روضۀ علقمه گریونم تو رو نذر حسینم کردم از غم کربلا دلخونم
بمیره مادرت ، چی اومده سرت ، بریده شد پرت ای صاحب علم ، آب آور حرم ، دست تو شد قلم
شنیدم نا امیدت کردن مشکتُ تا زدن نا مردا پسرم از رو مرکب با سر افتادی غرق خون رو خاکا
پناه خیمه ها ، تو بغض و کینه ها ، شد بدنت جدا جدا یلِ اُم بنین ، عمود آهنین ، تو رو زدن زمین
شنیدم که کنار جسمت به غم و غربتت خندیدن نانجیبا غروب اون روز معجرا رو همه دزدیدن
شده دلم کباب ، بده بهم جواب ، شرمندم از رباب رحمی نکردنُ ، علیشُ کشتنُ ، شرمندم از رباب
از بلندی دارم میبینم شمرِ نامرد بی مروت خنجرش رو کشید واویلا از قفا زد به قصد غربت
بمیره خواهرت ، جلویِ مادرت ، میکشه خنجر و به روی حنجرت دلم شده کباب ، به ما میدن عذاب ، گهواره رو کشید ز دستای رباب
«سیدنا المظلوم .. سید العطشان .. سیدنا الغریب ...»
آخ بمیرم داداش نا مردا سرتُ نا مرتب کردن عمر سعد و شمرِ ملعون صبح امیدم و شب کردن
اومده مادرت ، برای پیکرت ، بهونه میگیره سه ساله دخترت کبوده دست و پام ، در نمیاد صدام ، خیلی منُ زدن میونِ ازدحام
«سیدنا المظلوم .. سید العطشان .. سیدنا الغریب ...»