نمایش جزئیات

بوی خون می آید از قتلگاهت-جواد مقدم

بوی خون می آید از قتلگاهت-جواد مقدم

بوی خون می آید از قتلگاهت

گل زهرا شده پر پر

شده بین خون شناور

یکی میگه کنج مقتل

یا حسین غریب مادر

ای همه دار و ندارم

از چه تنهایت گذارم

در کنار پیکر تو

ای خوشا من جان سپارم

بوی خون می آید از قتگاهت

وا محمدا وا علیا وا غریبا وا غریبا

این که می بینی حسین است

کشته ای غریب و تنها

باغبانم من و تنها

میون این همه گلها

من گلی گم کرده دارم

هر طرف می جویم او را

سوزم از داغ جدایی

پر کشیده آشنایی

شمع و پروانه که جمعند

ای گل زهرا کجایی

من و یک صحرای ماتم

خیمه ها و شعله و غم

گل ریحانه شده گم

هر چه گل بوده شمردم

زینت دوش پیمبر

ای غریب آل حیدر

از چه روی خاک صحرا

جسم تو افتاده بی سر

ای قتیل وادی غم

از چه ای عزیز خاتم

با لگد کوبی اسبان

پیکرت پاشیده از هم

وقت افتادنت ای گل

رفته پیراهنت ای گل

جای سالمی نمانده

تا ببوسم تنت ای گل

دلم از غصه لبالب

روزم از ماتم تو شب

به خدا جدایی سخته

بی تو وای از دل زینب

مانده ای غریب و تنها

کشته ها مانده به صحرا

کمی آهسته سفر کن

یا حسین ای گل زهرا

از ازل عشق تو بوده

دل و از سینه ربوده

مثل مادر تو مدینه

لبات از خشکی کبوده

تو قتلگاه دلبر

اومده ناله کوثر

میگه یک پهلو شکسته

یا حسین غریب مادر

میون نیزه و خنجر

یه تنی افتاده بی سر

ناله غریبی میگه

یا حسین غریب مادر

فاطمه ناله نماید

کربلا از غم لبالب

در برت جا مانده ارباب

پاره های قلب زینب

.