نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شب اول ماه محرم به نفسِ استاد حاج منصور ارضی
"اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ ،ذِكْرُكُمْ فِی الذَّاكِرِینَ
وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِی الْأَسْمَاءِ وَ أَجْسَادُكُمْ فِی الْأَجْسَادِ
وَ أَرْوَاحُكُمْ فِی الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِی النُّفُوسِ
وَ آثَارُكُمْ فِی الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِی الْقُبُورِ"
آنکه در عالم ذَر روزی ما را غم داد
غم و شادی جهان را به خدا توأم داد
آی مردم همه دعوت به محرم شدهاید
بار عامی ست که ارباب به این عالم داد
*ای قربونت برم حسین جان چقدر به فکر مایی و ما به فکرتو نیستیم*
اول ماه حسین است خدایا شکرت
باز امسال محلی به منِ بد هم داد
هر کسی را به طریقی سوی کشتی آورد
به کسی دیگ غذا داد و به کس پرچم داد
مشتری ذات خدا بود ، فروشنده حسین
جمع ما را به خدا داد ، ولی درهم داد
ما خودی های حسینیم نشانش این است
که به ما آب فرات و به همه زمزم داد
به خدا ما که ندیدیم بگوید احدی
حاجتم را ز حسین خواستم اما کم داد
صد برابر ز خود فاطمه پس می گیرد
آنکه در بزم عزا آمد و یک درهم داد
از حسن اذن گرفتم که حسینی شده ام
از بقیع آمدم و کرب و بلا را هم داد
یا رب این مرد چه مردی ست نمی فهمم من
که به دشمن ته گودال بلا خاتم داد
____
سلام ای نازنین شاه و حبیبم
بیابان گرد تنهای غریبم
نوشتم که بیا شرمنده هستم
من از این نامه ها شرمنده هستم
تمام قولها از دم دروغ است
سر آهنگران خیلی شلوغ است
نوشتند و تو را ای یار خواندند
ولیکن پای این پیمان نماندند
ولایت در وجودم منجلی بود
گناهم بردن نام علی بود
هر آنچه کوشش و همت نمودن
شنیدی که حریف من نبودند
تمام دشمنان را خار کردم
شبیه مرتضی پیکار کردم
امان دادند عهد خود گسستند
به کعب نیزه دندانم شکستند
زاولاد زنا نیرنگ خوردم
من از زنهای کوفه سنگ خوردم
صدای العطش آمد به گوشم
خبر داری نشد آبی بنوشم
خدارا شاکرم آبی نخوردم
فدای کام خشکت کام خشکم
سر دارالعماره گریه کردم
به یاد شیرخواره گریه کردم
تنم را بین هر کوچه کشیدن
به روی سینه ام طفلان دویدن
همه دارایی ام را غصب کردند
سرم را روی نیزه نصب کردند
شنیدی نگویم مابقی ماجرا را
نگویم کوچه ی قصاب ها را
به زیر نور مهتاب و ستاره
تنم آویخته شد بر قناره
نیا نیا تا دخترت در تب نیفتد
نظر بر سایه ی زینب نیفتد
حسین .......
نازل شد به دل آیه ی غم
میپوشم دگر رخت ماتم
می آید شمیم محرم
هر طرفی چه شور و غوغاست
رزق همه به دست زهراست
کرب و بلا در این هیئت هاست
ای آقا ای آقا ......
می آید نسیم جدایی
میمیرم به کوفه بیایی
در کوفه نماند آشنایی
با دل خون ز غربت خواندم
نافله ی شهادت خواندم
یک نفره جماعت خواندم
ای آقا ای آقا ......
ای وای از علی اکبر تو
از چشم یل لشگر تو
از سنگ و سر خواهر تو
کوفه ی پست چه بد تا کرده
خنجر کند مهیا کرده
قتل تو را که امضا کرده
ای آقا ای آقا ....
نازل شد به دل آیه ی غم
میپوشم دگر رخت ماتم
می آید شمیم محرم
هر طرفی چه شور و غوغاست
رزق همه به دست زهراست
کرب و بلا در این هیئت هاست
ای آقا ای آقا .....
ای داد و بیداد از غریبی از اسیری
من روی بام قصرم و تو در مسیری
من مردم اما پیش هر نامرد رفتم
آواره ی شب تا صبح با پا درد رفتم
چه زود عهد خویش را با من شکستند
یاد حسن کردم نمازم را شکستم
.
.