نمایش جزئیات
سینه زنی زمینه_حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام_ شب اول محرم_ سید مهدی میرداماد
برو مدینه .... حالا نمیشد برگردی،حالا که میدونم دیره۲ نمیتونم آروم باشم داره نفسم میگیره حالا نمیشد برگردی؟کوفه رو فراموشش کن نگاه به رباب و طفلی که داره تو آغوشش کن (حالا نمیشد خواهرتو نیاری؟ حالا نمیشد دخترتو نیاری؟)۲ حالا نمیشد اصغرتو نیاری *** (حالا نمیشد برگردی،حالا که میدونم دیره نمیتونم آروم باشم داره نفسم میگیره)۲ حالا نمیشد خواهرتو نیاری؟ حالا نمیشد دخترتو نیاری؟ حالا نمیشد اصغرتو نیاری؟۲ به کی قسم بدم آخه تو رو۲ تورو خدا اگه میشه برو۲ برو مدینه .... *** حالا نمیشد برگردی؟آره میدونم تو راهی۲ اینجا نمیذارن هیچ وقت برسه به دریا ماهی حالا نمیشد برگردی؟حالا که دلم بی تابه حالا که رقیه ت راحت(تو بغل عمش خوابه۲) (برا اسیری دخترتو میبرن وقتی رو نیزه سرتو میبرن)۲ حتی شده انگشترتو میبرن به کی قسم بدم آخه تو رو۲ تورو خدا اگه میشه برو۲ برو مدینه.... *** حالا نمیشد برگردی یا حرمو برگردونی؟ با خودشون حتما میگن (که میریم الان مهمونی۲) حالا نمیشد برگردی؟اینجا دلشون ازسنگه حرمتو برگردون که اینجا همش حرف از جنگه تو سرشونه که سرتو ببرند۲ حتی نفس آخرتو ببرند حسین...
.