نمایش جزئیات
مناجات و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم _ حاج محمد طاهری
آه رسید قافله و خواهری پیاده نشد
به گریه گفت که زینب دگر نمی ماند
در دلش درد بی دوا عمه
در گلو بغض بی صدا عمه
که رسیده به کربلا عمه
همه سرها به زیر تا عمه
میگذارد قدم کجا عمه
پرده از محملش چه بگشاید
صف به صف از فرشته می آید
همه چشم انتظار او باید
آید اینجا نزول فرماید
پشت پرده پراز دعا عمه
اکبرت را گلاب می گیرند
بچه را از رباب میگیرند
رونق از آفتاب میگیرند
تا عمو جان رکاب میگیرند
هست در اوج کبریا عمه
*تا ابی عبدالله سوال کرد، یه عده دور ابی عبدالله و یارانش را گرفتند، نوشتند: یه پیرمردی جلو آمد، مولا سوال کرد پیرمرد میدونی اسم این سرزمین چیه؟ گفت آقا اسم این سرزمین غاضریه است، اسم دیگری هم داره نینوا هم میگن، هریک از اسمها را سوال کرد، ابی عبدالله گفت: آیا اسم دیگری هم داره؟ گفت: آقا جان! اینجا را کربلا هم میگن، یه مرتبه ارباب صدا زد: "اعوذ باالله من الکرب والبلا" اسم کربلا اومد زینب زیر و رو شد...*
حال اینجا کلافه اش کرده است
چند معجر اضافه آورده است
ازدل خویش روضه پرورده است
جگرش خون و سینه پردرد است
چنگ زد دامن برادر را
بوسه ای زد دوباره حنجررا
ونشان داد سمت دیگر را
نخلها را نه حجم لشکر را
ناله ای زد زکربلا عمه
*گفت: داداش! چکار کنم دلم شور میزنه آخه؟*
اینجا به سرت بی حساب میریزند
بی حساب کتاب میریزند
پیش چشم تو آب میریزند
سرطفل رباب میریزند
غرق در نوحه و نوا عمه
*میگی چرا دلم شور میزنه؟...*
آخه ته گودال گیر می افتی
گیرشمشیر و تیر می افتی
دست مشتی حقیر می افتی
نخ نما چون حصیر می افتی
چه کند پایِ بوریا عمه
بعد تو به غیر شامی نیست
خواهرت هست جز حرامی نیست
حرمت و احترامی نیست
آتش افتاده و خیامی نیست
چادرش زیر دست و پا عمه
. .برادر درست میبینه چشم من یا که تاره
برادر اونا نخله یا که سپاهِ سواره
برادر چرا ساربون چشم به دست تو داره
میترسم برای تو و حنجر تو
میترسم برای فردای دختر تو
میادش صدای گریه مادر تو
حسین جان
برادر بلند شو از اینجا بریم تا نشه دیر
برادر بلند شود بریم تا علی میخوره شیر
برادر بلند شو بریم تا سه ساله نشه پیر
بریم که توی قلب من درد و آهه
بریم که هنوز حال تو روبراهه
بریم که علی اصغرت بی پناه
بمونیم می مونم من و خنده های حرامی
بمونیم به ناموس تو میشه بی احترامی
بمونیم سرم زخمی میشه با سنگای شامی
بمونیم دل خواهرت میشه آشوب
بمونیم سرت روی نی میشه مصلوب
بمونیم به لبهای تو میخوره چوب
حسین جان
*با چه احترامی، با چه شکوهی و جلالی عمه سادات مثل فردا از محمل پیاده شد، تا عباس هست کسی جرأت نداره نزدیک بشه، سریع اومد پا تو رکاب گرفته ،اینقدر دوست داره، میگه: خواهر به قربونت برم... با احترام میگه: سیدتی و مولاتی....
اکبر دست عمه رو گرفت، با احترام پیاده کرد، جوانهای بنی هاشم دور تا دور زینب رو گرفتند.... چقدر این خوشی زود تموم میشه...
چیزی نگذشت بر زینب، وقتی میخواستند قافله را ببرند از کربلا، اون همه مَحرمی که ایستاده بود دور تا دور زینب روز اول، حالا امروز نگاه کرد بدنها قطعه قطعه روزمین.... دوید اومد کنار گودال، صدا زد: حسین داداش! همه نوامیس تو رو خودم سوار ناقه های عریان کردم ،نذاشتم یه نفر از دشمن جلو بیاد، پاشو زینب میخواد سوار بشه،یه نظر سمت علقمه کرد صدا زد: آی غیرت الله!...
شهدای مدافع حرم رفتند، نبینیم باز هم زینب رو اسیر کردن... ابی عبدالله، نفسهای آخر تو گودال افتاده بود ،هزار و نهصد و پنجاه زخم برداشته ابی عبدالله، حمله کردن سمت خیمه هایِ آل الله،ابی عبدالله به نیزه شکسته ای تکیه داد، بلند شد، صدا زد: اول بیایید کار حسین رو تموم کنید....
اشک هات رو روی دست بگیر، امام صادق علیه السلام می فرمایند: خدا را به عمه جانم زینب سلام الله علیها قسم بدین..." اللهم عجل لولیک الفرج"
.برچسب ها
- محمدرضا طاهری
- محرم
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن روضه
- متن شعر
- شعر مداحی
- اشعار مذهبی
- شعر و روضه ورود به کربلا
- گریز مداحی
- مقتل خوانی
- شب دوم ماه محرم
- متن شعر شب دوم محرم
- شب دوم محرم
- ورودیه
- متن شعر برای روز دوم محرم
- متن شعر ورود کاروان امام حسین به کربلا
- ورود کاروان امام حسین به زمین کربلا
- متن روضه ورود کاروان امام حسین به کربلا
- قصه کربلا
- روضه روز دوم
- مرثیه خوانی
- روضه ورود كاراوان به كربلا
- زبانحال