نمایش جزئیات
مرثیه امام جواد علیه السلام-محمدرضاطاهری
قرار ما سر میدان کاظمین ای اولین زیارت ما بعد کربلا بخشنده تو خدای کرم تو جواد تو ابن الرضا تو حضرت باب المراد تو کوچیک و بزرگ ندارن این خانواده؛امام رضا می خواد از همون اول حواس هارو جمع کنه،محمد نامی است،می گه هنوز آقا به مَرو نرفته،سفر آخره؛زیارت آخر آقا به خانه ی خدا،تشرف آخر آقاست،نابینا بودم،گفتم :آقاجان یه عمره گدای در خونه ی شما هستم،یه عنایتی نمی کنید،یه نگاهی کن این چشمای ما بینا بشه،آقا فرمود:یه نامه می نویسم،ببر بده به پسرم جوادالائمه،می گه نامه رو گرفتم اومدم خدمت جواد الائمه،موفق خادم امام جواد الائمه در و باز کرد،گفتم نامه دارم از امام رضا برا جوادالائمه،اومدم،من و کنار مهد جواد الائمه آورد،خردساله آقا،سن و سالی نداره،گفتم :آقا جان،از باباتون براتون نامه دارم،فرمود:موفق نامه رو بگیر بیار،نامه رو باز کرد،جلو چشم آقا جوادالائمه گرفت،آقا خوند،نامه رو بوسه زد،یه ارتباط عجیبی بین این پدر و پسره،لذا اگه رفتی حرم جوادالائمه بگو آقا جون بابات،حرم امام رضا هم رفتی،هرموقع گره سختی اوفتاد،نه برا هر چیزی،برا هر چیز پیش پا افتاده ای بگی آقا به حق جوادالائمه،واقعاً جفا كردی،یه موقع گره سختی به كارت افتاد،برو پیش پای آقا وایستا،پایین پا،بگو آقا،به حق آقا زاده ات جواد الائمه امضاء كن من برم،می گه نامه رو بوسید،با دستای كوچولوش،روی چشمام كشید،چشمام و باز كردم،ماه دلارای جوادالائمه رو دیدم،یابن الحسن دیده صد بار اگر كور شود بهتر از آن كه به دیدار تو یك فیض نگاهش ندهند ماه رجبیه یك كاری بكن،نیمه ی شعبان می رسه،بتونی تو تولد آقا،صاحب تولد و بتونی ببینی،آقا جان یا جواد الائمه،دستم به دامنت،حاجات دنیاییت رو همین جا بخواه،بگو آقا ماه رمضون میاد،دستم خالیه،نیمه شعبان می آد دستم خالیه،حالا داری گریه می كنی من می خوام مابین گریه هات بگم و رد شم،آخرین وداع علی بن موسی بن الرضا با خانه ی خداست،طوری طواف كرد،كه امام رضا،عاقبت وقتی می خواد بره،دیدن جواد الائمه نیومد،سراغ عزیز دردونش و گرفت،امام رضاست و جون جواد الائمه،پسرم كجاست،گفت آقاجان هرچی بهش گفتیم بیاد،تو حجر نشسته داره گریه می كنه،آقا امام رضا خودش اومد تو حجر،پسرم نور دیده ام،چرا پا نمی شی بابا،گفت بابا می خوام پاشم دیگه پاهام طاقت نداره،این وداع آخری كه كردی،دیگه می دونم مدینه برنمی گردی،دیگه خونه ی خدا نمی آی،آخ،بذار توشه بگیریم شب جوادالائمه،با همه خداحافظی كرد ابی عبدالله،می خواد به سمت میدان بره،دید اسب حركت نمی كنه،یه نگاه كرد دید نازدانش دستای ذوالجناح و گرفته،گفت بذار بابات بره میدون،گفت می خوای بری میدون،برو،اما یه شرط داره،باید از اسب پیاده شی منو در آغوش بگیری،ابی عبدالله پیاده شد،یه جا حسین این عبارت و بكار برده،لاتحرقی قلبی،دلم و آتیش نزن دخترم بذار برم،گفت:بابا می خوای بری میدون برو،یه شرطی داره،بابا یادته وقتی خبر شهادت مسلم رو بهت دادن دخترش و صدا زدی،رو زانوت نشوندی یه دست یتیمی به سرش كشیدی،یه دست یتیمی سر من بكش برو،می دونم دیگه بر نمی گردی بخشنده تو خدای کرم تو جواد تو ابن الرضا تو حضرت باب المراد تو هرصبح چهارشنبه مقیم تو می شوم اومد خدمت امام هادی،اون روز خیلی براش بد اومد،افتاد زمین دستش زخمی شد،پاش زخمی شد،گرفتاری،از در كه وارد شد گفت:آقا عجب روز بدیه،آقا فرمود:«چرا خطاها و اشتباهات خودتو پای اون روز می ذاری،روزها همه مقدسه،هر روز مختص یه امامه».چهارشنبه ها روز امام جواد روز امام رضاست روز موسی بن جعفر، روز امام هادی است،پنجشنبه روز امام عسكریه،از این زیارت روزها جدا نشی،هر وقت كه تو خونه ات می خونی خونه شما می شه حرم و شما خادم اون حرم می شید .
برچسب ها
- متن روضه امام جواد (ع)
- محمدرضا طاهری
- باب الحرم
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن روضه
- شعر به همراه سبک
- اشعار مذهبی
- امام جواد
- امام نهم
- متن اشعار
- متن شعرمداحی
- متن روضه و شعر
- دانلود روضه امام جواد الائمه
- شعر روضه شهادت امام جواد به همراه متن
- شهادت امام محمد بن علی التقی الجواد
- شعر شهادت امام جواد
- اشعار شهادت امام جواد