نمایش جزئیات
بیست و پنج سال بیشتر نداشت
الا که مظهر جود خدا یکتایی
نُهم سلاله پاک رسول بطحایی
توئی که خیر کثیر خدای بر خلقی
کتاب عشق رضا و یادگار زهرائی
خدای خوانده جوادت که جود پیشۀ توست
تو بر تمام کریمان امیر و مولائی
همین نه عقده گشای خلایقی امروز
که دستگیر همه عاصیان به فردائی
مراست عقده دیدار کاظمین بدل
چه می شود ز دل این عقده را تو گشائی
می دانم دل همه برای کاظمین امروز پر می زند ،امروز دلت را روانه کن کاظمین حرم آقا جواد الائمه ، حاجت دارها ، مریض دارها .
به باغ عشق و وفا بعد مادرت زهرا
جوان ترین گل پرپر میان گلهایی
قربان عمر کوتاهت برم آقا ، مثل مادرش زهرا عمر نازنینش کم بوده است ، بیست و پنج سال بیشتر نداشت . آی مردم ، کجای عالم سراغ دارید یک کسی تشنه اش باشد . هی صدا بزند جگرم ، دارد می سوزد اما کف بزنند ، هلهله کنند . بمیرم برای لبهای خشک آقا ، هی صدا می زد : ام الفضل جگرم دارد می سوزد .
دلم از بی کسی در التهاب است
خدایا ناله هایم بی جواب است
کشم پا بر زمین از سوز این زهر
نوای کام خشکم آب آب است
منبع:كتاب گلچین احمدی