حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه جانسوز _آقا و مولا ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام _ سید مهدی میرداماد

روضه جانسوز _آقا و مولا ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام _ سید مهدی میرداماد

با شال عزا زائرا میان،چه خبره مشهد امشب

سینه میزنند،روضه میخونن روبه روی گنبد امشب

*چی میگن؟تو هم با اون زائرا بگو*

یا امام رضا به خدا غریب و تنها

تو خونه شبیه زهرا جوونتو کشتن آقا

نبودی بیینی جیگرش،برا یه کم آب میسوزه

نبودی ببینی تنش سه روز تو آفتاب می مونه

همیشه دلم توی کاظمین کنار باب المراده۲

یا که زائر مشهدالرضا کنار باب الجواده

یا امام رضا مگه چی بوده گناهش؟

میبینه با اشک و آهش

که خونشه قتلگاهش ....

***

*دو تا امام ما رو تو خونشون همسرانشون به شهادت رسوندند،یکی امام حسن،یکی امام جواد؛هر دو به دست همسرانشون مسموم شدن؛اما از بغداد تا مدینه فرق زیاده،امام حسن رو زهر دادن اما امام حسن خواهر داشت تا دید جیگرش داره پاره میشه گفت بگید زینبم بیاد ..." امام حسنم زهر دادند اما امام حسن یه  برادر مثل عباس داشت ... یکی مثل حسین داشت ... امام حسن بچه هاش دورش بودند ..."

امام امروز امام جواد هی به در و دیوار نگاه کرد،نمیتونست بگه پسرم ..." یه نفر نبود سرش رو بغل بگیره ..." این سفارش انبیا و اولیاء ماست،همشون میگفتن دم جون دادن بگید همه بیان،پیغمبر مگه نبود؟! دستور داد علی بیاد،فاطمه بیاد،حتی حسن و حسین که خودشون رو روی سینه ی پیغمبر انداختن امیرالمومنین خواست بلندشون کنه

پیغمبر فرمودند: علی جان اینا رو سینه ی من باشند من راحت جون میدم،بیام جلوتر ؛ مگه مادر ما میخواست بره همه دورش نبودن؟!! زینب یه طرف ،حسن یه طرف حسین ... حتی وقتی کفنش کردند بچه هاش دورش بودند، بیام جلوتر، امیرالمومنین مگه نبود؟خودش گفت همه دورم باشند حتی عباسش رو نذاشت ببرن ، امام حسن همه دورش بودند..." عبدالله و قاسم..." بقیه اهلبیت هم همینطور، امام رضا تو خراسان جون میده امام جواد از مدینه آمد،امام جواد تو بغداد جون میده امام هادی علیه السلام به علم امامت رفت کنار بدن..." همه ی ائمه ی ما گفتن بیاید کنار ما... فقط یه نفر گفت:زینب نیا ... زینب نیا بالای گودال ... اگه بیای میبینی رو سینه ی حسینت نشستن... وای .... زینب آمد بالای تل دید حسین داره میگه : "ارجِعی اُخَیَّ"خواهرم برگرد ... زین العابدین تو خیمه ست ... بچه ها تو خیمه اند ... زینب بر گشت، خیلی طول نکشید دید زمین کربلا داره میلرزه،همه دارند تکبیر میگن...چه خبره؟یه نگاه کرد دید سر حسین بالای ... حسین ...او میدوید و ...بوی حرم میاد ... خیلی نمونده، ۴۰ روز دیگه باید بگی:او میدوید و ...فرج امام زمان بگو حسین.....

.