نمایش جزئیات

آتش زهر جفا

آتش زهر جفا

در میان حجره یارب کیست غوغا می کند

شکوه زیر لب ز بیرحمی دنیا می کند

ز آتش زهر جفا چون شعله می پیچد به خود

دود آهش روز را چون شام یلدا می کند

در میان حجره یا رب کیست غوغا می کند

شکوه زیر لب ز  بیرحمی دنیا می کند

خاک عالم بر سرم گویی جواد بن رضاست

کز عطش سوزد و خون قلب زهرا می کند

در میان حجره یا رب کیست غوغا می کند

شکوه زیر لب ز  بیرحمی دنیا می کند

همسرش از فرط شادی و شعف کف می زند

زین عمل خود را به عالم خوارو رسوا می کند

در میان حجره یا رب کیست غوغا می کند

شکوه زیر لب ز  بیرحمی دنیا می کند

آب را می ریزد آن بیدادگر روی زمین

هر چه آب آن تشنه لب از او تمنا می کند

در میان حجره یا رب کیست غوغا می کند

شکوه زیر لب ز  بیرحمی دنیا می کند

در سنین نوجوانی همچو زهرا مادرش

جان شیرین را به راه دوست اهدا می کند

در میان حجره یا رب کیست غوغا می کند

شکوه زیر لب ز  بیرحمی دنیا می کند

تا بپرسد حال آن پهلو شکسته در جنان

 از پی دیدار او خود را مهیا می کند

در میان حجره یا رب کیست غوغا می کند

شکوه زیر لب ز  بیرحمی دنیا می کند

تشنه لب با قلب سوزان جان به جانان می دهد

قاتلش جان دادن او را تماشا می کند

در میان حجره یا رب کیست غوغا می کند

شکوه زیر لب ز  بیرحمی دنیا می کند

 شد ژولیده خون از داغ جان فرسای او

کز غمش اشعار او خون در دل ما می کند

(ژولیده)