نمایش جزئیات
روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت امام(ع) بنفس حاج سید مجید بنی فاطمه
. همه موقع جون دادن عزیزاشون رو صدا می زدند،بچه هاشون رو صدا می زنند میگن بیان...مگه پیغمبر همین طور نبود،فرمود: علی جان! بذار حسن و حسین بیان خودشون رو روی سینه من بیاندازن،فرمود: اگه اینا باشن،مَنِ رسولِ خدا راحت می میرم.... الهی برات بمیرم،هیچ کس تویِ حجره نبود...تو حجره دست و پا می زد،یه مرتبه نگاه کرد دید یه کنیزی ظرف آب داره می بره...اون ملعونه،اُم فضل جلوش رو گرفت،گفت: کجا میری؟ گفت: مگه نمی بینی امامم داره میگه: جگرم میسوزه...زد رو دستش،ظرف آب رو شکست...گفت: کنیزا بیان...اینقده دست بزنید، دیگه صداش نمیخوام به گوش برسه.... کربلا هم ابی عبدالله یه جوری گفت: جگرم...هلال گفت: هر جوری شده برم آب بیارم...امام وقتی هلال رسید لبِ گودال، دید شمر داره بیرون میاد...* ناله وا جگر نزن اینقدر جگرت را شرر نزن اینقدر با صدای نفس نفس زدنت پشت در بال و پر نزن اینقدر بیشتر می زنند بر روی طشت ناله ی بیشتر نزن اینقدر پشت در هیچ کس به فکر تو نیست پس سرت را به در نزن اینقدر صورتت را مکش به روی زمین خاک را بر قمر نزن اینقدر سن و سالت نمی خورد بِرَوی آه! حرف سفر نزن اینقدر وسط کوچه ات می اندازند به لب بام سر نزن اینقدر عمه ات را صدا بزن اما ناله ی یا پدر نزن اینقدر یادِ گودالِ کربلا هستی به دلت نیشتر نزن اینقدر دختری داد می زد ای شمر! عمه را با سپر نزن اینقدر خنجر کهنه ای که داری را رویِ این محتضر نزن اینقدر حسین.... #شاعر استاد علی اکبر لطیفیان .