نمایش جزئیات
متن روضه شهادت امام محمد باقر علیه السلام- حاج حسن خلج
از خرابه می گذشتم منزلم آمد به یاد
تو رو خدا اینجور نیست،قربون دلت برم آقاجان،قربون صفای دل شما عزادارای امام باقر ،یكی از دوستان خوب اباعبدالله الحسین می فرماید:شهادت امام باقر،طلیعه دار مُحرمه،شهادت امام باقر كه میرسه،بوی عاشورا میآد،آی حسین،ما جاموندیم،همه كربلایی ها رفتند عرفه كربلا،خیلی مونده حالا،اما میشه خوند
باز این چه شور است،كه در خلق عالم است
حسین.......
اگه بدونی این حسین گفتنت چیكار میكنه،مادرش میگه جان،حسین........
از خرابه می گذشتم منزلم آمد به یاد
دست و پا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد
سر به هم آورده دیدم برگ های غنچه را
اجتماع دوستان یک دلم آمد به یاد
مگه یادم میره،زیر اون خیمه نیم سوخته،عمه ام همه ی مارو جمع كرد،همه ی ما مثل جوجه های پر شكسته،سرهامون رو زیر بال و پر هم دیگه برده بودیم،آروم آروم گریه میكردیم،آخه عمه ام گفته بود بلند بلند گریه نكنید،همه ی اینها یه طرف،اما اونی كه باقرالعلوم رو میكشه،اینه،همه شهادت ها یه طرف،جسارت ها یه طرف،كتك ها یه طرف،ریسمان ها و زنجیر ها،تازیانه ها یه طرف،اون نیمه شب توی خرابه یه طرف،یه همبازی داشتم،هر چی گفتم عمه جان رقیه،اینقده گریه نكن.آخه شما كه نمی دونید،شما ها كه خبر ندارید اینها كی بودند
طفلك بی تاب را هم می زدند
كودك در خواب را هم می زدند
آی كربلا.......حسین..........
.