حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم _ استاد حاج منصور ارضی

ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب سوم محرم _ استاد حاج منصور ارضی

السلام علیکم یا اهل بیت النّبوه

السلام علیک یا ابا عبدالله ...

از سُرور هر دو عالم نزد ما غم بهتر است

گریه بر تو از نماز نیمه شب هم بهتر است

واقعا اشکِ برای روضه چیز دیگری ست

در سلوک ما فرات از آب زمزم بهتر است

گریه هایم را بگیری بی گمان دق میکنم

مردن از دنیایِ بی گریه برایم بهتر است

در جواب اینکه شأن گریه کن های تو چیست

از برای این سوال «الله أعلم» بهتر است

هر که به جایی رسید از نوکری تو رسید

نوکری تو ز آقاییِ عالم بهتر است

نوحه دَم دادیم و با این دَم مسیحا دم شدیم

از دَمِ روح القدس والله این دَم بهتر است

یازده ماه از خدا ماه شما را خواستم

از تمام ماه ها ماه محرم بهتر است

رتبۀ پیرغلامان تو نزد فاطمه است

چون غلامی شما با قامت خم بهتر است

انبیا در آخر خط میشوند "عبدالحسین"

آخر این راه از آغاز آن هم بهتر است

گریه زیر ناودان کعبه هم باشد ولی

معتقد هستیم که باشد زیر پرچم بهتر است

گفته بودند اربعین صحن تو چیز دیگری ست

رفتم و با چشمهای خویش دیدم بهتر است

*میدونی معنیمن الذی ایتمنی یعنی چی؟ یعنی اینکه کدوم نامرد سَرِتو رو اینطوری بریده ... بی بی جانم... شب حضرت رقیه (س) خیلی سخته ... گفت بابا، کی اینگونه رگهاتو بریده ؟... یعنی چی؟

سِر داره ،عرفان داره ،معرفت داره ،حرف داره ...... بابا دستش که خیلی سنگین بوده... به من گفتن:دوازده ضربه زدن از پشت

حسین ...

دیدی بچه رو سه ساله ، چهار ساله همین آرومم دست بزنی میخوره زمین ... باور کن طوری زد همه ی دندوناش ریخت ...دیگه با عمه نماز میخوند ،نمیتونست بگه الله الصمد ... *

تمام سنگ ها بر صورتم خورد

چرا که دخترت کوتاه قد بود

مرا پای سر عباس میزد

کسی که زجر دادن را بلد بود

نمیدانم  چه شد اما یکی گفت

که آنچه خورده ای اسمش لگد بود

در این یک هفته مشکل در نمازم

ادای صاد الله الصمد بود ...

مرا در بزم نامحرم نبردند

گمانم که فقط یک خواب بد بود

در آن مجلس که ما اصلا نرفتیم

هر آن کس که مرا آن روز زد بود

شمردم زخم هایت را به خوابم

حدود یک هزار و هشتصد بود

همان خشتی که هر شب بالشم شد

که میدانست که سنگ لحد بود

*حرفاشو که زد خیلی باعظمت سَرِشو گذاشت روی خاک ، تموم شد ..گفت من بمیرم اول کسی که راحت میشه عمه ام است ، به هیچ وجه نمیتونست این بچه را روی زمین بذاره ، همه اش باید بغلش میکرد ... عزیزم ، ای شبیه ترین به حضرت زهرا (س) .... ام کلثوم فرمود : بچه خوابش برد ، دید عمه سادات زینب داره گریه میکنه ، یواش یواش حرکتش دادن ... عزیزم ، یابنت الحسین ، دیدن دیگه نفس نمیکشه ...*آی حسین .....

.