نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز _ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گریز روضه حضرت رقیه سلام الله _ حاج مهدی رسولی

روضه و توسل جانسوز _ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گریز روضه حضرت رقیه سلام الله _ حاج مهدی رسولی

در راهِ رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطرۀ آبم که در اندیشۀ دریام

افتادمُ باید بپذیرم که بمیرم

خاموش مکن آتشِ افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از منو از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم که بمیرم

*مگه امام عسکری(ع) نفرمود یتیم تر از اونی که پدر از دست داده اونیِ که از امامش منقطع شده .... آقا نیمۀ شعبانم گذشت ... عجیب دلم گرفته ... آقاجان بچه که بابا بالاسرش نباشه همینه .... اجازه میدید روضه بگم سادات ، بزرگان ... بعضی ها میگن این ایام منتسبِ به اون نازدانه ست ... بعضی از مقاتل میگن این بچه از همون اول مادر نداشت ... یعنی بغلِ ابی عبدالله بزرگ شده ... شبا کنارِ بابا خوابش برده ... عزیز کرده و یکی یه دونۀ باباس .... عرضِ روضه مو التماسِ دعا ... شبا کنارِ بابا خوابش میبرد لذا اون شب وقتی بابا اومد خرابه صدا زد :

شبها که سر بر سردیِ این خاک می نَهم

کو دستِ مهربانِ نوازشگری که نیست ...

آزاد شد شرعه همان عصرِ واقعه

یادش بخیر ساقیِ آب آوری که نیست ...

"زبان حال"

همه دردشون این بود عمو رو از ما بگیرن ...  بابا یادت میاد با نگاهت انگار به عمه میگفتی ببین چقد شبیه مادرمِ .... بابا حالا باید چشاتو وا کنی منو ببینی ... بابا ...

دستی کشید عمه بر این پلک ها و گفت

حالا شدی شبیه همان مادری که نیست

.