نمایش جزئیات
روضه و توسل به امام سجاد(ع) شب چهارم محرم ۹۸ بنفس حاج حسن خلج
. دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را در یک غروب سرخ بلای عدیده را *چه خوب شد امشب دور هم جمع شدیم ، یه مجالی شد کمی درد دل کنیم ..* با ناله ام زمین و زمان گریه میکند از مادر ارث بردهام این اشک دیده را من با همین لبان خودم نیمه های شب بوسه زدم گلوی بریده بریده را *از کدوم غم و غصه براتون بگم؟!همینقدر براتون بگم بابام اینقدر غریب بود که باید وقتی سلام میدم عرض کنم: السلام علیک یا من دفَنه أهل القُریٰ .. یه مشت دهاتی جمع شدن بابامُ به خاک بسپارند.. توی همین صحرا حیرونُ سرگردون مونده بودن ، بدنهای بیسر روی خاکها ، من اومدم یکی یکی معرفی کردم .. بنی اسد ؛ این پیغمبر نیست .. داداش اکبرمه .. بنی اسد ؛ این پسرعموم قاسمه .. از کدوم غم امام سجاد بگم ؟! از کدوم غصهش بگم ، از همهی شهادتا بگم از آقا گفتم .. از همهی اسارتها بگم از آقا گفتم ، بذارید دنبال دلم برم .. بنی اسد دیدند آقا همهرو رها کرد ، اومد پشت خیمه گاه خاکهارو زیر و رو میکنه .. یه قنداقهی خونآلود پیدا کرد .. امشب شب گریهس .. اصلا مُلک گریه دربست در اختیار زین العابدین علیه السلام هست .. آب میدید گریه میکرد آتش میدید گریه میکرد جوون میدید گریه میکرد پیر میدید گریه میکرد چهل سال آقا گریه کرد . دلم میخواد همینجور آرام آرام بسوزی... بیصدا گریه کنی همونطور که مادرشون بیصدا گریه میکرد همسایهها خبردار نشن ..* من با همین لبان خودم ، نیمه های شب بوسه زدم گلوی بریده بریده را *یادت نره امام زمان شاهد و حاضر و ناظر در جلسه هست ، یه جور روضه نخونیم قلب آقا رنجیده بشه .. خیلی دارم خودمُ حفظ میکنم آنچه به نظرم میرسه نگم اما اجازه بدید این جمله رو عرض کنم .. یه وقت هست سر رو با یه ضربه جدا میکنند.. حسین .. غریب کربلا حسین .. حسین .. شهید سر جدا حسین .. از همه عذر میخوام .. اگر قرار باشه گفته بشه ان شالله شب عاشورا عرض میکنم ..* یادم نمیرود که چگونه مقابلم بستند دست عمهی محنت کشیده را یادم نمیرود سر شب لحظهی فرار *صدا زد عزیز برادرم ، چه کنیم ؟! فرمود علیکن بالفرار ..* یادم نمیرود سر شب لحظهی فرار فریادهای دختر گیسو کشیده را *حسین .. جانِ اباعبدالله نخواه که من ازت بخوام ناله بزنی .. کربلا رفتی یا نه ؟! ان شاالله که کربلا نرفته توی مجلسمون نباشه .. شاید جای قدم های تو همون گیسوان ریخته باشه .. شاید همون جایی که توی کربلا پا گذاشتی دختر خورده باشه زمین .. شاید همون جایی که نشستی استراحت کنی خار رفت توی پای دختربچه ها ..شاید همون جا که نشستید روی خاک کربلا اشک بریزید ، زینب میدویده .. نمیدونم .. غم و غصه من یکی دو تا نیست ..* هنگام جابجائی سر روی نیزه ها *توی هر منزلی سرهارو از روی نیزه ها برمیداشتن ، صبح دوباره میخواستن این سرهارو روی نیزه ها .. یه جوری ناله بزن تا من نتونم حرف بزنم .. جلوی چشم این زن و بچه ، جلوی چشم عمه جانم ، که هروقت سرشو بلند میکرد سر داداششو میدید ..* ای جان من ، به نیزهی اعدا چه میکنی آغوش ماست جای تو ، آنجا چه میکنی *ما اومدیم برای حسین بمیریم ، دق کنیم ، گریه چیزی نیست ، سینه زدن چیزی نیست ..* هنگام جابجایی سر .. *چاره نداشته گفته سر ، باید میگفت سرها... حالا یکی یکی در صندوقهارو باز میکنند ، سرهارو یکی یکی دوباره میارن نصب میکنند روی نیزه ها .. لیلا داره نگاه میکنه ، نجمه خانوم داره نگاه میکنه ، وای از وقتی که رباب یه نگاه میکرد . چرا فقط سر ابی عبدالله رو داره میگه چون امام همه جا امام هست ، امام امام همه چیز توی این عالم هست ..* هنگام جابجایی سر روی نیزه ها دیدم شکاف حنجر و خون چکیده را *آقاجانم ،توی مصائب جدتون هر مصیبتی رو دست میذاری خیال میکنی این دیگه آخرشه میری جلوتر میبینی واویلا .. شاعر یه مصیبتی رو داره متذکر میشه قبلش میخواد شمارو محکم کنه ، آرام کنه ، لذا میگه بدانُ گاه باش ..* یک تار موی عمهی مارا کسی ندید *این دیگه گریه داره ؟!.. پس همه این حرفایی که میزدیم تا حالا ، غارت چادر و معجر دروغ بود ؟!؟ نه نه ..* یک تار موی عمهی مارا کسی ندید پوشانده بود نور حسین آن حمیده را زود بگمُ رد شم .. بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی خون کرده صحنه ای دل محنت کشیده را دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش طفل یتیمُ وحشت و رنگ پریده را .
برچسب ها
- متن روضه امام سجاد (ع)
- حاج حسن خلج
- باب الحرم
- شهادت
- مداحی
- دانلود مداحی
- اشعار
- شعر به همراه سبک
- شعر مداحی
- اشعار مذهبی
- شعر مذهبی
- اشعار مداحی
- دانلود روضه
- روضه جانسوز
- روضه و توسل
- شعر روضه
- متن شعر مداحی
- شعر ماه محرم
- شعر مداحی با سبک
- دانلود روضه شب چهارم محرم
- روضه شب چهارم محرم
- متن روضه شب چهارم محرم
- روضه شب چهارم محرم حسن خلج
- محرم98