حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

زبانحال حضرت رقیه علیها السلام طفل سه ساله امام حسین علیه السلام

زبانحال حضرت رقیه علیها السلام طفل سه ساله امام حسین علیه السلام

گفتا رقیه با سر شاه شهیدان

خوش آمدی این نیمه شب در کنج ویران

بابا چرا خونین بود روی نکویت

بر دامن غم می چکد خون گلویت

بنشسته ام تا به سحر بر طرف کویت

خوش آمدی در کنج ویران ای پدر جان

گفتا رقیه با سر شاه شهیدان

خوش آمدی این نیمه شب در کنج ویران

بابا خبر از حال زار من نداری

ار هجرت ای بابا نمایم بی قراری

باشم به روز و شب پدر در آه و زاری

بنگر دمی بر حال طفل زار و نالان

گفتا رقیه با سر شاه شهیدان

خوش آمدی این نیمه شب در کنج ویران

آمد به لب از ماتم تو جان زینب

در منزل بیگانگان بودی تو دیشب

دارم پدر با لعل عطشان تو مطلب

شاید بود لعلت بود از چوب عدوان

گفتا رقیه با سر شاه شهیدان

خوش آمدی این نیمه شب در کنج ویران

خاکم به سر دیشب کجا بودی پدر جان

از کودکان خود جدا بودی پدر جان

دانم که زیب نیزه ها بودی پدر جان

هم در تنور خولی ملعون نادان

گفتا رقیه با سر شاه شهیدان

خوش آمدی این نیمه شب در کنج ویران

گر از جفای مشرکین قلبت شکسته

مهمان نوازی می کنم با حال خسته

چون راحت جانم به زانویم نشسته

جان می دهم در راه او این دم به احسان

گفتا رقیه با سر شاه شهیدان

خوش آمدی این نیمه شب در کنج ویران

پس رفت طفل خون جگر از دار فانی

با صورت گلگون و رویی ارغوانی

یک گل نچید از گلستان زندگانی

زینب بیامد بر سرش با چشم گریان

گفتا رقیه با سر شاه شهیدان

خوش آمدی این نیمه شب در کنج ویران

خاکم به سر در کنج ویرانه شبانه

گشتی رقیه راحت از رنج زمانه

مرغ روانش پر کشید از آشیانه

کشتی عمر او رسید آخر به ساما

گفتا رقیه با سر شاه شهیدان

خوش آمدی این نیمه شب در کنج ویران