نمایش جزئیات
صدای گریه بلنده نیمه شب از تو خرابه
صدای گریه بلنده نیمه شب از تو خرابه
صدای طفلی گرسنه که هنوز تشنه ی آبه
طفل زخمی، طفل خسته،طفل اشک و طفل ناله
طفل کوچک ، طفل مظلوم، دختر ناز و سه ساله
دختری که خیلی وقته، روی باباشو ندیده
با سرانگشتای زخمیش عکسش و رو خاک کشیده
بابایی کجاست بابایی تا برام بگه لالایی
الهی که من بمیرم تو سینه نفس نداره
دو قدم راه میره اما دست روی دیوار میذاره
میگه عمه کمکم کن که دیگه توون ندارم
پس چرا بابام نمی اد دیگه هیچی جون نداره
جون عمه جون نمیدم تا یه بار روشو نبینم
یا رو زانوم سر بذاره یا روی زانوش بشینم
بابایی کجاست بابایی تا برام بگه لالایی
خدا جون کجاست بابایی تا برام بگه لالایی
خواب دیدم می اد باباجون عمه موهام پریشونه
اگه جون مونده به دستات بزن اونو کمی شونه
عمه جون اینجوری بد نیست با لباس پاره باشم
وقتی که بابام می ادش بد بی گوشواره باشم
برچسب ها
- اشعار سینه زنی حضرت رقیه (س)
- شعر مذهبي
- متن شعر مداحي
- متن شعر سينه زني
- دانلود شعر مداحي
- متن شعر حضرت رقيه
- متن اشعار سينه زني شب سوم محرم
- متن شعر سينه زني شهادت حضرت رقيه
- متن شعر سينه زني شهادت سه ساله اباعبدالله الحسين
- متن شعر سينه زني جانسوز
- شعر سينه زني شهادت حضرت رقيه
- متن شعر سينه زني براي حضرت رقيه امام حسين
- دانلود شعر سينه زني
- متن شعر سينه زني شب 3 محرم
- شعر سينه زني براي شب حضرت رقيه