نمایش جزئیات
در کاروان تو مثل زهرا بوده ای
در کاروان تو مثل زهرا بوده ای
برای من ام ابیها بوده ای
بعد ازغم جدایی ای دخترم
من اومدم دیدن توبا سرم
تا که تو رابه پیش زهرا برم
تا که صدام زدی با سرمن اومدم کنارت
تا که بذارم مرهمی رو قلب بی قرارت
رقیه جان وای وای
برو بگو به بچه های شهرشام
امشب دیگه اومده پیش من بابام
بگو دیگه شام غمم سحر شد
مهمون این خرابه ام پدر شد
رقیه هم عازم یک سفر شد
امشب دیگه تموم میشه درد و غم و اسیری
بیا بریم تا اصغر بازم بغل بگیریم
چرا شده خاک خرابه بسترت
گل کرده خون در بین موهای سرت
بگیر از این خون سر من وضو
تا که بریم امشب کنار عمو
بگیریم آب دوباره از دست او
بابا بیا بریم پیشم تا درد و غم نبینی
مجبور نشی میان این خرابه ها بشینی
بابای من وای وای بابای من وای وای ...
برچسب ها
- اشعار سینه زنی حضرت رقیه (س)
- شعر مذهبي
- متن شعر مداحي
- متن شعر سينه زني
- دانلود شعر مداحي
- متن شعر حضرت رقيه
- متن اشعار سينه زني شب سوم محرم
- متن شعر سينه زني شهادت حضرت رقيه
- متن شعر سينه زني شهادت سه ساله اباعبدالله الحسين
- متن شعر سينه زني جانسوز
- شعر سينه زني شهادت حضرت رقيه
- متن شعر سينه زني براي حضرت رقيه امام حسين
- دانلود شعر سينه زني
- متن شعر سينه زني شب 3 محرم
- شعر سينه زني براي شب حضرت رقيه