نمایش جزئیات
زبانحال سه ساله
کیست رو کرده به کاشانه من
نور باران شده ویرانه ی من
طبقی جلوه کند در نظرم
می دهد مژده ی وصل پدرم
از طبق نور درخشید امشب
شد عیان صورت خورشید امشب
نیش ها بر دلم امشب نوش است
ماه من زیر همین سرپوش است
با ادب دست به سویش آرم
پرده از ماه رخش بردارم
عمه جان این سر پاک پدر است
تو نگفتی پدرت در سفر است
آشنایی تو ، حبیب تو منم
مهماندار غریب تو منم
تو چراغ شب خاموش منی
عوض من تو در آغوش منی
ای به قربان سرت گریه مکن
من نشستم به برت گریه مکن لاله ی پرپر باغ زهرا
عوض آن که ببوسی تو مرا
من ببوسم رخ نورانی تو
خون کنم پاک ز پیشانی تو
تو اگر دست نداری پدرم
تا نگیری ز عنایت به برم
من سرت را به بغل می گیرم
ناله ای می زنم و می میرم
اشک از چشمان تو را نوش کنم
عطش خویش فراموش کنم
گر چه از هجر رخت دلخونم
امشب از آمدنت ممنونم
هر مسافر ز سفر باز آید
طرفه سوغات به دستش باید
تو چرا عمر سفر طی کردی
صورت غرقه به خون آوردی
دختر از رنج اسارت می گفت
چشم بابا به اشارت می گفت
دخترم نیش مزن بر جگرم
آمدم تا که تو را هم ببرم
دخترم همسفرت بودم من
پیش یا پشت سرت بودم من
یاد داری ز شتر افتادی
چهره بر خاک زمین بنهادی
سر من بود به نی دست عدو
نیزه ناگه به زمین رفت فرو
من به هر سو می گردیدم
از سر نیزه تو را می دیدم
من نگاهم به تو و صحرا بود
تو سرت در بغل زهرا بود
بسکه با سوز مرا می خواندی
بر سر نیزه مرا سوزاندی
برچسب ها
- اشعار سینه زنی حضرت رقیه (س)
- شعر مذهبي
- متن شعر مداحي
- متن شعر سينه زني
- دانلود شعر مداحي
- متن شعر حضرت رقيه
- متن اشعار سينه زني شب سوم محرم
- متن شعر سينه زني شهادت حضرت رقيه
- متن شعر سينه زني شهادت سه ساله اباعبدالله الحسين
- متن شعر سينه زني جانسوز
- شعر سينه زني شهادت حضرت رقيه
- متن شعر سينه زني براي حضرت رقيه امام حسين
- دانلود شعر سينه زني
- متن شعر سينه زني شب 3 محرم
- شعر سينه زني براي شب حضرت رقيه