حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

غم هجر

غم هجر

آمدی گوشه ویران چه عجب

زده ای سر به یتیمان چه عجب

تو مپندار که مهمان منی

به خدا خوبتر از جان منی

بسکه از جور فلک دلگیرم

اوّل عمر ز عمرم سیرم

دل دختر به پدر خوش باشد

مهربانی ز دو سر خوش باشد

بعد از این ناز برای که کنم

جان به دامان و فدای که کنم

اشک از چشم من گر بگذارد

درد دلهام شنیدن دارد

گر چه در دامن زینب بودم

با سحر یاد تو هر شب بودم

گر نمی کرد به جان امدادم

از م هجرتو جان می دادم

امشب از روی تو مهمان خجلم

از پذیرایی خود منفعلم

مژده عمه که پدر آمده است

رفته با پا و به سر آمده است

دیدنی گوشه ویرانه شده

جمع شمع و گل و پروانه شده

آخر ای کشته ی راه ایزد

پدرت سر به یتیمان می زد

تو هم آخر پسر آن پدری

تو بر نخل امامت ثمری

که به پیشانی تو سنگ زده

که خون بر رخ تو رنگ زده

ای پدر کاش به جای سر تو

می بریدند سر دختر تو