نمایش جزئیات
مدح خوانی ویژۀ عیدالله الاکبر عید غدیر خم به نفسِ حاج سیدرضا نریمانی
به نام نامی حیدر قلم به دست شدم علی شراب طهوراست، من که مست شدم
تبارکَ و تعالی، زنیست هست شدم خدا پرست شدم تا علی پرست شدم
میان این دو پرستش هنوز حیرانم گهی به سجده ام این میکشد گهی آنم
بشر که قدرت فهمیدنش همین قدَر است چگونه فرض کند مرتضی علی بشر است؟
نه ممکن است نه واجب، علی کسی دگر است مسلّم است خدا نیست از بشر که سر است
به عجز خم شو زانو بزن در این درگاه بگو که اشهد انّ علی ولی الله
به ما نگیر امیرا ! که کفرمان به لب است جنون شاعری است و کنایه از ادب است
به هرجهت کمی اغراق نیز مستحب است چقدر نام علی در دهان ما رطب است
سه هو کشیدم و رفتم به عالم بالا هو العلی و هو العالی و هو الاعلا
من آتشم که نگیرد دلم قرار از تو مسلّم است که لا یُمکِنُ الفِرار از تو
به جز نگاه نداریم انتظار از تو مرا بکش که بمانم به یاد گار از تو
شهید گوشه چشمت تلف نخواهد شد بهشت هم ببرندم نجف نخواهد شد
چقدر تا بشناسم تو را زمان برداشت مگر که عشق تو را ساده میتوان برداشت
خدا که پیش تو سد های آسمان برداشت " تو را به بام فلک برد و نردبان برداشت "
نخواست در قد و اندازه بشر باشی اراده کرد که از کائنات سر باشی
خدا بدون علی مسجدالحرام نداشت بقای کعبه بدون علی دوام نداشت
علی نبود که بتخانه احترام نداشت طواف سنگ و گل این قدر ازدحام نداشت
به پاس مقدم حیدر حرم مطهر گشت علی که شد متولد در آن، ورق برگشت
ملک سه نوبته نهج البلاغه خوان علی است قلم گرسنه یک خطبة البیان علی است
و عنده کلماتی که ما نمیدانیم علی پر از کلماتی که ما نمیدانیم
دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد در خواب مرا سوی نجف چون گذر افتاد
چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد
با آل علی هر که درافتاد ورافتاد در جنگ ز دستان عدویت سپر افتاد
در جان و دل لشگریان این خبر افتاد تا بوده علی بوده و تا هست علی هست
شاعران: عباس شاه زیدی
خروش اصفهانی
.