نمایش جزئیات
هر کی با تو یه حرفی داشت-محمود كریمی
هر کی با تو یه حرفی داشت،روش نمی شد حرف بزنه
ته دلش خوب می دونست،چاره ی کار دست منه
حالا همین خواهر کوچیک تو امروز برا چی
برا همین حاجت کوچیک باید هی زار بزنه
تو رو تا حالا قسم ندادم به مادرت
پنجاه سالِ نه نگفتی به خواهرت
از سرخودت وانکن منو
هرچی تو بگی،ولی من چی
اگه نمی دی اذن رفتنو
هرچی تو بگی ،ولی من چی
میگی بیان با من،هرچی تو بگی
میگی اسیر بشن،هرچی تو بگی
آخه عزیز من هر چی تو بگی،ولی من چی
...
پسرای من ،پای عشق تو به این جا رسیدن
اینا با رؤیای علمدار خودت قد کشیدن
اگه ندی اذن بهشون،فکر می کنن مرد نشدن
بیا خودت بدرقشون کن تاکه دلسرد نشدن
نگو اهمینه، حرف آخرت
هر چی تو بگی ولی من چی
خودتو بزار جای خواهرت
هرچی تو بگی ولی من چی
میگی فدا نشن،هرچی تو بگی
ازم جدا نشن،هرچی تو بگی
آخه عزیز من هر چی تو بگی ،ولی من چی
از سر خودت وانکن منو
هرچی تو بگی ،ولی من چی
اگه نمی دی اذن رفتنو
هرچی تو بگی ،ولی من چی
آره درسته که هنوز این پسرا نوجوونن
ولی پای رسم جوونمردونگی پهلوونن
دیگه نمونده برامون،چاره ای جز رفتنشون
پسر من نیستن اگه،سربمونه رو تنشون
بیا و امیدو ازم نگیر
هرچی تو بگی ،ولی من چی
گلهای منو دست کم نگیر
هر چی تو بگی ،ولی من چی
میگی چرا برن،هرچی تو بگی
چرا شهید بشن ،هر چی تو بگی
آخه عزیز من ،هرچی تو بگی ،ولی من چی
از سر خودت وانکن منو
هرچی تو بگی ،ولی من چی
اگه نمی دی اذن رفتنو
هرچی تو بگی ،ولی من چی
***
ای پسر شیر خدا،نزار خجالت زده ی مادربشم
ای پسر شیرخدا بزار شبیه مادر ِاکبر بشم
مثل جوون لیلا ،بزار برن جوونا
به خواهرت نگو نه،تورو به جون بابا
یابن علی المرتضی،حسین شاه کربلا
...
ای پسر شمس وضحیها ،ببین کفن پوشیده و آماده اند
مثل خودم این دوجوون تو دام عشق دلکشت افتاده اند
مثل جوون لیلا بزار برن به میدون
چشای زینبت رونکن دوباره گریون
یابن علی المرتضی،حسین شاه کربلا
...
ای پسر بدر الدجا قربونیای زینب و نگاه کن
ای پسر بدر الدجا برا قبولی ِ نذرم دعا کن
مثل جوون لیلا به خاک و خون تپیدن
شکر خدا دوتاشون به فاطمه رسیدن
یابن علی المرتضی،حسین شاه کربلا
.