حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه غلام امام حسین و حضرت حر علیهم السلام_شب چهارم محرم_حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین مومنی

روضه غلام امام حسین و حضرت حر علیهم السلام_شب چهارم محرم_حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین مومنی

غلام امام حسینه،امام حسین میفرمایند:من تکلیف رو از تو برداشتم،پاشو برو؛آزادت کردم.گریه کرد،حسین جان کجا برم؟من بودن با تو رو رستگاری میدانم،کجا برم؟این جوری شو، جون بده برا ولی،بیین ولی برات چه کار میکنه! این غلام افتاد رو زمین،یه وقت دید صورتش گرم شد،یه دست مهربانی داره خون رو از رو صورتش پاک میکنه وقتی چشماشو باز کرد دید حسین فاطمه صورت به صورتش گذاشته.یه ناله ای زد:"مَن مثلی و ابن رسول الله واضع خَدّی علی خدی"کیه مثل من؟پسر پیغمبر صورت رو صورت من گذاشته.حالا بشنوید از حر.خیلی داستان این حر زیباست و چقدر آقاست حسین! کسیکه چند روز قبل اینجوری بهش فرموده ها:مادرت به عزات بشینه...حالا ابی عبدالله تو خیمه نشسته،یه وقت رو کرد به علی اکبر،برو به استقبال عمو جانت! پرده ی خیمه رو زدند بالا دیدند حر داره میاد.دستا بسته،چشما بسته،دستا به گردن،پا برهنه،ریسمان رو دست غلام یا پسرش(الان اشتباه از منه)داده،میکشه به سمت خیمه ی حسین،هی میگه:"التوبه...التوبه..‌"حسین جان منو قبول میکنی آقا؟بابا ولی خدا خیلی مهربان تر از این حرفاست،حسین غریبه،بی کَسه،الان کمکش کن.تِرِمّا داری میری به فکر زن و بچتی؟ضحاک بی معرفت ظهر عاشورا دیدی حسین نیاز به کمک داره ول کردی رفتی؟تو روز قیامت پیوسته این لعن و نفرین رو به خودت خریدی؟اما حر اومد.برا خودش یلیه،فرمانده ست،علمدار لشگر دشمنه،دیدند حر غرق در تفکره،نگاه کرد این ور کیان؟چند نفرند؟سی هزار نفر تا دندان مسلح! حسین میگه شما منو دعوت کردید نمیخواید برگردم ولی میگن دست از تو برنمیداریم تا بین دو نهر آب سرتو ببریم.این ور کیه؟اون ور کیه؟این ور دنیاست اون ور لبخند علی اصغر،لبخند رقیه ست،دلگرمی عیال حسینه،سربلندی حسینه که بزرگ اون طرف آمده این طرف.حسین جان قبولم کن...قبولم کن...ابی عبدالله پذیرفتش و فرمود:تو سعیدی در دنیا و آخرت بعد هم که به شهادت رسید حضرت فرمود:مادر خوب نامی برات گذاشت.

امروز از یکی از اساتید شنیدم من خودم ندیدم.حر وقتی دید امام حسین علیه السلام او را پذیرفته یه کاری کرد،چه کاری کرد؟اومد پیش ابالفضل گفت:عباس جان(همه فکر میکردند حر الان سوار مرکب میشه و میزنه به قلب دشمن)من نمیتونم این کارو بکنم تو این کارو بکن.بیا دست منو بگیر ببر کنار خیمه ی زینب،به زینب بگو حر آمده معذرت خواهی بکنه،منو قبول کن.ابالفضل العباس آمد تو خیمه ی زینب سلام الله علیها،خواهر جان! حر اومده برا معذرت خواهی،دل تو و بچه ها رو لرزونده.حر مشمول دعای عقیله العرب شد،اینگونه سعادتمندانه از دنیا رفت.

"اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن،صلواتک علیه و علی آبائه،فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا"

.