حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

متن روضه حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام محرم- میثم مطیعی

متن روضه حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام محرم- میثم مطیعی

عمه زینب، شلوغه دور ذوالجناح

چرا نمیزنه به قلب اون سپاه

گرد و غبار خوابید، ببین خالیه زین

عمه مگه نگفتی بذار گرد و غبار بخوابه،حالا ببین زین خالیه

تو شیب گودال عموم افتاد رو زمین

بذار برم، رها کن دست من

جمع شدنو، عمومو میزنن

***

روضه داره شروع میشه،روایت رو بخونم،میگه:عبدالله دوید اومد سمت گودال.عبدالله درسته ندیدنی ها رو دیدی،ولی زینب رو نمیشه نادیده گرفت، زینب همه چیز رو دیده،تو آخرین نفری نبودی كه سمت قتلگاه دویدی.

از حرم تا قتلگاه زینب صدا می زد حسین

بازم بگم:

او می دوید و من می دویدم

یه جای دیگه ام همه با هم می دویدند

همه از خیمه ها بیرون دویدند

ولی سالار زینب را ندیدند

فَخَرَجْنَ النِّساء مِنَ الخُدور ناشِرات...یه جای دیگه ام یه نفر می دوید:

دنبال حیدر می دوید

ازسینه اش خون می چكید

***

بذار برم، رها کن دست من

جمع شدنو، عمومو میزنن

چطور آخه، فردا نگا کنم

تو چشمای بابام حسن!؟

عمه جان دارن عمو رو میکُشن

آخر شدم، رزمنده ی سپاه تو

دست منم، قلم شده تو راه تو

دست منم جدا شده مث عمو

منم میگم والله ان قطعتموا

اما دستش با دست عمو خیلی فرق داره،آخه راوی میگه: وقتی شمشیر رو زد، فإذا هی معلقة فأطنها إلى الجلد دست به پوست آویزان شد فنادى الغلام : یا أماه  مادرش رو صدا زد.دست هم زیاد قلم شد،اول كه مدینه به دست و بازوی مادرش زدند،بعد كه كربلا دست های عموش رو قلم كردند،حالا هم كه دست خودش رو بریدند،عبدالله نبودی ببینی دست عمو حسینت رو هم بریدند.

شکر خدا، رها شدم ز غم

پیش بابا، چه رو سفید شدم

چه خوبه که، منم شبیه اصغرت

تو آغوشت شهید شدم

عموجان، منم فدایی توام

.