حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز _ شب پنجم محرم_روضۀ عبدالله ابن الحسن علیه السلام _ حاج میثم مطیعی

روضه و توسل جانسوز _ شب پنجم محرم_روضۀ عبدالله ابن الحسن علیه السلام _ حاج میثم مطیعی

ای صدای سوختن ها در نیستان دل من زلف تو بر نیزه چون حال پریشان دل من در غمت چون لاله، پنهان سوختن را دوست دارم داغ تو سر می گذارد روی دامان دل من *این یه مصرع رو از زبان امام حسین به عبدالله هم میشه گفت ... بوی برادرم رو میدی ...حسن جانم ... حسن جانم ... حسن جان...* نام زیبایت سکوت بغض هایم را شکسته *روضۀ امشب روضۀ ظهر عاشوراس ... امشب همه باید با ادب،با سر پایین وارد قتلگاه بشیم ... ای کاش یه کاری برات بتونم بکنم ... دست روزگار منو به تاخیر انداخت ... الان رسیدم ...* نام زیبایت سکوت بغض هایم را شکسته ای صدای پای باران در بیابان دل من عابس و حرّ و زهیرم، من حبیبم من بریرم از شهیدان تو خالی نیست، میدان دل من پاره شد بند دلم از گریه ها، سیلی روان شد چون رقیه ماند تنها، کنج ویرانه دل من آفتاب مهر تو آه ای امام تشنه کامم آمده از کربلا سوی خراسان دل من *یا امام رضا امشب روضه ی ما رو شما بگو...فرمود:"یابن شبیب! إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ ..." حسین ... من از اینجا روضمو شروع میکنم... یابن شبیب! إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ..."اگه خواستی برای چیزی گریه کنی برای حسین گریه کن"فانّه ذُبِحَ ، کما یَذبَحُ الکبش..." ای ریان بن شبیب وقتی میخوان سر از بدن قوچ جدا کنند یه آدابی داره...سر پسر زهرا رو همینطور جدا کردند...الشمر جالسُ،جگر ما کباب شد...روضمون شروع شد ... یا امام رضا یه خواهشم دارم..پاسخ این خواهشم دربند امضای شماست الغرض یک حرف دارم با تو،آن هم کربلاست...یا امام رضا امشب از کربلا اربعین ما رو امضا کن... امشب اربعینت رو باید بگیری...یا امام رضا من امشب اربعینم رو دو امضائه میخوام...هم شما باید برام امضا کنی؛هم مادرت زهرا...من اربعین میخوام برم کربلا... سائلم آب و دانه میخواهم رحمت مادرانه میخواهم آی بی بی گدا نمیخواهی؟ پسر بی وفا نمیخواهی؟ کاش میشد ز من سوال کنی پسرم کربلا نمیخواهی؟! حسین .... کاش می شد می پذیرفتی سر ناقابلم را کاش امضا می شد از خون، عهد و پیمان دل من *حالا بریم قتلگاه ببینیم چه خبره؟ دست عمه رو رها کرده رفته قتلگاه...امام حسین از دل میدان صدا زده"یا اختاه اِحبِسی..."بگیر این بچه رو..."فَاَبی و امتَنَعَ اِمتِناعاََ شدیدا"  خودش رو از دست های عمه ش رها کرد؛فرمود : والله لااُفارِقُ عمّی..." من اینجوری تو رو قتلگاه نمیبرم ... نه ... أستَغفِرُاللّهَ رَبّی وَ أتوبُ إلیه ، أَسْتَغْفِرُاللهَ مِن کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطَّیئَةٍ اَخْطَاْتُها... بالحسین الهی العفو ...* شاعر: میلاد عرفان پور .   آه،وقتی میگن دست بریده دلا سوی علقمه میره خوبه ولی از دل گودال کسی سراغی نمی‌گیره از اون گلی که، تیغو سپر شد از غربت حسین وجودش شعله ور شد   *لهوف نوشته،سیدبن طاووس نوشته:"فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ إِلَى الْحُسَیْنِ " اون نامرد اومد،شمشیر رو بالا برد "فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ "بچه صدا زد! "وَیْلَکَ یَا ابْنَ الْخَبِیثَهِ" ای زنازاده! ای فرزند اون زن ناپاک"أَ تَقْتُلُ عَمِّی" آیا میخوای عموی من رو بکشی؟ "فَضَرَبَهُ بِالسَّیْفِ"شمشیر به نیت حسین بن علی پایین آمد"فَاتَّقَاهَا الغلام بِیَدِهِ" جز دست چی دارم فدات کنم؟چطور جلوی ضربه رو بگیرم؟چنان شمشیر به این استخوان نازک اثر کرد" فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ"دست به پوست آویزان شد..." فَإِذَا هِیَ مُعَلَّقَةٌ..."   از اون گلی که، تیغو سپر شد از غربت حسین وجودش شعله ور شد از کودکی که، نذر عمو شد دستای کوچیکش با شمشیر روبرو شد (آه اِبن الحسن شهید گودال) آه،یتیم مجتبا چه زیبا جون میده تو آغوش مولا چه خوبه موقع شهادت حسین نمونده تک و تنها با درد دستش، گفته یا اماه آخه مصیبتای زهرا رو شنیده   *اینجا حرف دارم، فَنَادَى الْغُلَامُ یَا أُمَّاهْ ...اینجا مادرشو صدا زد ...من میگم مادر خودشو صدا نزد؛مگر از خیمه نیومده بود؟مگه پیش مادرش نبود؟معلومه که مادرش که تو خیمه ها بوده رو صدا نزد...اون مادری رو صدا زد که اومده قتلگاه،یا زهرا...غیر از اینی که ما میگیم بی بی کربلا بوده ... مقتل بوده،دلیل دیگه ای هم دارم که یاد حضرت زهرا افتاد،یازهرا ...   به دستم ضربت شمشیر تا خورد غلاف تیغ قنفذ یادم افتاد دوباره بریم مدینه گردیده بود همدست،قنفذ با مغیره   در خونه شلوغ شد...همه اومدن...اون نامرد خودش گفت... چنان با لگد به در زدم...   گردیده بود قنفذ،همدست با مغیره او با غلاف شمشیر،این تازیانه میزد...*   با درد دستش، گفته یا اماه آخه مصیبتای زهرا رو شنیده فقط نه دستش،گلوش بریده شبیه تر از اون به حسین،آیا کی دیده؟   * آخه وقتی رو سینۀ عمو افتاد "فَأَخَذَهُ الْحُسَیْنُ ع وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ"آقا بچه رو گرفت به سینه چسبانید به همون سینۀ مجروح ... "وَ قَالَ یَا ابْنَ أَخِی اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِکَ "یادگار برادرم صبر کن ..."وَ احْتَسِبْ فِی ذَلِکَ الْخَیْرَ "در این سختی از خدا طلب خیر کن " فَإِنَّ اللَّهَ یُلْحِقُکَ بِآبَائِکَ الصَّالِحِینَ" کاش همونجور ولش میکردن همونجا جون میداد ..."قال فَرَماهُ حَرمَلَه بسهمِ"حرمله نشست...نشانه گرفت...تیر روانه شد..."فَذَبَحَه..."گوش تا گوش گلوش رو برید ،خون گلوش به صورت حسین پاشید"و هو فی حِجرِ عمِّه الحسین"روی سینۀ امام حسین جون داد... این تنها شهید کربلاس که مقتلش با امام حسین یکیِ،تنها شهیدیِ هم خودش در آغوش امامش جون داده؛هم امامش کنارش جون داده ...آخرین شهید بنی هاشمه که داغشُ به دل حسین گذاشتن،برا همین وقتی حسین آمد قتلگاه،صدا زد:"بِابِی المَهموم حتّی قَضا..."پدرم فدایِ اون کسی که غمگین بود تا جون داد* (آه اِبن الحسن شهید گودال ...)   آه،بازم امون از دل زینباز روی تل، چه ها که دیده،فردا چه سخته خطبه خوندن،از اون گلوهای بریده،*مگه زینب چی دیده؟!   او می دوید و من می دویدم من سوی قاتل،او سوی مقتل او می نشست و ...*    از دل زینب،خبر نداریم ماهم بیایم حسینشو تنها نذاریم *قربونت برم آقای تنها "فَبَقی الحسین فردا وحیدا" از دل زینب، خبر نداریم ماهم بیایم حسینشو تنها نذاریم ما هم شبیه، عزیز حسن جونمونو برای او هدیه بیاریم آه حسین حسین عزیز زهرا *کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه س ولی حرم نداره (حسن آقام حسن،آقام حسن،حسن جان...) غریب اونیه که همدم اشک و آهه... دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه...   مادر راه خونه رو داری اشتباه میری،مادر دست به دست حسنت بده،به امید خدا میرسونمت ... مادر بلندشو،کار،کار حسن نیست ... مادر خودم گوشواره هاتو پیدا میکنم،بلندشو، بلندشو ...مادرم با دستای کوچیکم خاک چادرتو میتکونم بلند شو ... بلند شو...اگه بلند نشی حسنت میمیره...(حسن آقام حسن،آقام حسن،حسن جان...)خودش چی میگه؟!   دلم تو روضه ها میشکنه مثل شیشه ولی روزی مثه روز حسین نمیشه غریب اونیه که سر به بدن نداره آقام رو زمینه ولی کفن نداره... (حسین آقام حسین،آقام حسین،حسین جان...) شاعر:میلاد عرفان پور .