نمایش جزئیات

روضه حضرت قاسم(ع)شب ششم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی

روضه حضرت قاسم(ع)شب ششم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی

.

من برایت پدرم پس تو برایم پسری چه مبارک پسری و چه مبارک پدری

یاد شب هایِ مناجات حسن می افتم می وزد از سر زلف تو نسیم سحری

همه گشتیم ولی نیست به اندازه ی تو نه کلاه خوودی و نه یک زره ای نه سپری

من از آنجا که به موسایی ات ایمان دارم می فرستم به سوی قوم تو را یک نفری

بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد نیست ممکن بروی و دل ما را نبری

قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم قمری را به روی دست گرفته قمری

نوعروست که نشد موی تو را شانه کند عاقبت گیسویت افتاد به دست دگری

تو خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری

بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم از روی قامت تو رد شده هر رهگذری

جا به جا می شود این دنده تکانت بدهم وای عجب درد سری وای عجب درد سری

شاعر : علی اکبر لطیفیان

پاگشای قاسم داماد ، پای نیزه بود لاجرم گلبانگ تبریکش ، صدای نیزه بود

سنگ‌ها کِل میکشند و نعل‌ها دف میزنند این عروسی ، سر گرفت اما دعای نیزه بود

جای‌سالم‌در تن‌این‌ شاخه‌ی شمشاد نیست هر کجایی را عمو بوسید ، جای نیزه بود

از فرس افتاد‌قاسم ، استخوانش خرد شد باعثش هم ضربه های بی هوای نیزه بود

آن‌بلایی‌که عظیم‌‌ست‌ُ عظیم‌‌ستُ عظیم هم بلای نعل بود و هم بلای نیزه بود

وقت رفتن یک سرُ گردن زنیزه داشت کم وقت برگشتن قد قاسم دوتای نیزه بود

نو عروس خیمه ها در لا به لای سلسله تازه داماد حرم هم ، لا به لای نیزه بود

شاعر : علیرضا وفایی

.