حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه حضرت علی اصغر علیه السلام _شب هفتم_محرم_حاج حسین سازور

روضه حضرت علی اصغر علیه السلام _شب هفتم_محرم_حاج حسین سازور

حالاکه راه آب دگر وا نمی شود حالا چاره ای به تو پیدا نمی شود حالا که مشک ساقی لب تشنه پاره است بین دو نهر قطره مهیا نمی شود من گریه می کنم توبزن چنگ به سینه دردی که بی دواست مداوا نمی شود ای ماهی فتاده به دور از فرات من۲ این دست و پا زدن به تو دریا نمی شود دارد تلظی ات همه را می کشد علی خواهم که شیر آورم اما نمی شود شش ماه شب به پای تو بیدار مانده ام امشب کنار من آیا این چشم ها وا نمی شود بد مادری برای تو بودم که میروی واللهِ تیر حرمله لالا نمی شود... هم جوشنی به قد تو در خیمه ها نبود هم اینکه روی نیزه سرت جا نمی شود من لال می شوم خودت  اصلا به من بگو بی  تو رباب بی کس و تنها نمی شود مادر، نرفته ای تو دلم شور می زند صرف نظر از این سفر حالا نمی شود؟!! گوید دلم که ناله نکن بی خودی رباب این شیر خواره خوش قدو بالا نمی شود *بابا تیر سه شعبه رو  برا عباس به کار برده بودن ...* . .

زبونت رو نگردون دور لبهات

ببین از غصه خونه قلب بابات

بمیرم آخه نیمه باز ه چشمات

لالایی اصغر من بخواب ای پسر من

روی دست ها می کنی تا بی قراری

چشماتو بی رمق روی هم می ذاری

می خوای  گریه کنی جونی ندا ری

لالایی اصغر من بخوا ب ای پسر من

*مختار خروج کرد وقتی به امام سجاد خبر دادن گفتن آقا جون مختار خروج کرده،قتله ی کربلا را می کشد حضرت نپرسید کی؟ کجا ؟چه کار کرده ؟گفت: حرمله کجاست؟حرمله را گرفتن یا نه؟!گفت:نمی دونی چه داغی به دل ما گذاشت،اشک بابا م را در آورد،شما نمی دونی حرمله بابام را خجالت زده کرده،قتله ی کربلا را گرفت مختار بهش گفت: نا نجیب جایی هم بود دلت برای حسین بسوزه؟گفت: امیر، امان !گفت: یه جا دلم برای حسین سوخت، دیدم قنداق خون آلود علی را رو دست گرفته،هی چند قدم رو به خیمه میره سر تکان میده بر میگرده دیدم حسین مستاصله ‌..." خدا هیچ  که را مستاصل قرار نده..." حسین جان تو این جا مستاصل شدی" یه راه پیدا کرد پشت خیمه باغلاف شمشیرش زمین رو کند قنداق را میان خاک گذاشت ....* یه نفر دوید تو خبمه،گفت رباب بیا ...." برا آخرین باز بچه تو ببین ...." حسین داره بچه تو دفن می کنه ..." یه وقت دید بالا سرش یه خانمی داره موهاشو می کنه..." بزار من یه بار دیگه علی مو ببینم ..."حسین .......

.