حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

ذکر توسل و روضه _ شب هفتم محرم _کربلایی حسین سیب سرخی

ذکر توسل و روضه _ شب هفتم محرم  _کربلایی حسین سیب سرخی

اگرچه تو بی تابِ آبی، بمان تو آرام قلب ربابی بمان تو همنام با بوترابی بمان علی جان مبادا بخوابی، بمان تو دیگر دلم را نسوزان، علیچه کرده لب خشک تو با حسین که اینجا شده از وسط، تا حسین نگفتی تو یکبار: بابا حسین اگر خسته جانی بگو یا حسین تو آرام جانی نده جان، علی چونان گرگ از هر طرف می زنند عروسی گرفتند و دف می زنند برای کماندار، کف می زنند همیشه به قلب هدف می زنند گلی را به همراه گلدان، علی ببین مرگ من را دعا می کنند ببین حرمله را صدا می کنند چه تیر بزرگی رها می کنند علی جان سرت را جدا می کنند ذبیح من ای  پور عطشان، علی حسودند و زنگ خطر می زنند اگر قلب من را تو راضی کنی بخندی و با خنده نازی کنی تو را می برم خیمه، بازی کنی به شرطی که کمتر تلذّی کنی دعا می کنم بهر باران، علی علی یا علی،علی یا علی..... * اگه دست بذاریم روی صورت یه بچه،چیزی ازش نمیمونه،مادر بچه بی تابی میکنه اگه صدای گریه بچه اش رو بشنوه،بچه اش رو میخواد....* نباشی دل ما ترک می خورد و بر چهره آب، لک می خورد دل عرش سنگ محَک می خورد نباشی رقیه کتک می خورد تسلای قلب یتیمان، بمان شاعر : عباس احمدی بس کن رباب، خوشی به ما نیومده بس کن رباب ، دستاتو هی تکون نده بس کن رباب ، گهواره رو نشون نده بس کن رباب پاشو بیا همراه من بس کن رباب رخت اسیری کن به تن بسن کن رباب حرف از علی اصغر نزن تنها شدی بارونیِ چشم ترت تنها شدی خیلی بلا اومد سرت تنها شدی دیگه نمیآد اصغرت بس کن رباب نگو که اصغرم کجاست بس کن رباب نگو چرا از من جداست سرش به روی نیزهاست یک سر تیر گلوی پسرم را سوزاند دو سر دیگر آن هم جگرم را سوزاند ضربش آنقدر شدید است که پاشید علی تار صوتی تو را تراشید علی مادرت دید به روی تو عبا اُفتاده استخوان های گلویت به صدا اُفتاده نفس از حنجره ی پاره کشیدن سخت است پا برهنه عقب بچه دویدن سخت است بس کن رباب حرمله بیدار می شود سهمت دوباره خنده ی انظار می شود بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی اصلاً خیال کن علی اصغر نداشتی گیسو مکش اِنقدر تو تازه عروسی ای کاش می شد لااقل دست تو را بست سرت بر روی نیزه تاب می خورد بمیرم  نیزه دارت آب می خورد *گفت:امیر! پسر رو بزنم یا پسر رو؟ گفت:مگر نمی بینی سفیدیِ زیر گلویِ علی رو...اگر پسر رو بزنی حسین خودش جون میده....حسین....*
.