نمایش جزئیات

«مصیبت حضرت علی اصغر علیه السّلام»

«مصیبت حضرت علی اصغر علیه السّلام»

تشنگی برده ز تن تاب و ز سر هوش مرا

تیر باید کندت مست و قدح نوش مرا

جرعه نوشانه همه در معرکه سیر آب شدند

بگمانم که پدر کرده فراموش مرا

ای خدا مرحمتی کن عوض پرچم فتح

پدرم آید و گیرد بسر دوش مرا

حرمله منتظر و تیر بود تشنه خون

من به خون دهم و او بدرد گوش مرا

مادرم فاطمه آغوش گشوده است پدر

که بگیرد ز سر دوش در آغوش مرا

نفروشم به خدا آبروی خویش به آب

تشنه آب نیم تا که دهد نوش مرا

گفت یکبار دگر شاعر ژولیده پدر

تشنگی برد ز تن تاب و ز سر هوش مرا

ژولیده