نمایش جزئیات
«گلاب عشق»
سلطان کربلا چو تمنای آب کرد
دشمن به تیر حرمله او را جواب کرد
نا خورده آب ، طفل رضیع حسین را
آن تیر ظالمانه دگر سیر از آب کرد
از سوز تشنگی که علی جانسپار بود
دشمن ندانم از چه به کشتن شتاب کرد
بگرفت خون حلق علی را به کف حسین
با خون او محاسن را خضاب کرد
از آن همه شکوفه به گلزار کربلا
این بود گلپری که شهادت گلاب کرد
خون می چکد ز خامه رنگین کلام تو
بس کن حسان که شعر تو دلها کباب کرد
(حسان)