نمایش جزئیات
بر بام چشمان ترم
بر بام چشمان ترم
جاری شده ای دلبرم تصویر سیمای تو
ای گل بمیرد مادرت
بر شانه افتاده سرت خشکیده لبهای تو
چون ماهیه افتاده دور از آب تلذی می کنی
با این دل دریای خون گردیده بازی می کنی
دستان من گهواره ات شد در حرم
لای لا لا لا علی اصغرم علی لای لای لای
تو نور امید منی
شش ماهه خورشید منی رنگی به روی تو نیست
لب تشنه ی مظلوم من
ای کودک معصوم من آخر گناه تو چیست
در جستجوی جرعه آبی
مادرت عاجز شده از زمزم
اشکم لب خشکیده ی تو تر شده
ای غنچه که از تشنگی خشکیده ای
بر دست من خوابیده ای یا مرده ای
علی لای لای لای