نمایش جزئیات
روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم ماه محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی کربلایی حسین سیب سرخی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ <اَبَداً> ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
ناباورانه می برم ای باورم تو را
ناباورانه غرق به خون تا حرم تو را
سخت است روی سطح عبا جمع کردنت
پاشیده اند بس که به دور و بَرم تو را
پا را مَکِش،که شیوَن زنها بلند شد
سوگند میدهم به دِلِ دخترم تو را
لبخندها بلندتر از قبل میشود
وقتی که میکشم به دو چشمِ ترم تو را
حالا صدای هلهله ها هم بلند شد
یعنی که آمده ببرد خواهرم تو را
ای غیرتی به خاطر عمه بلند شو
مگذار از میان حرامی برم تو را
جای من شکسته ببین در میان خون
با دست خود شانه زده مادرم تو را
وای از حرم که می نگرد ساعتی دگر
بر نیزه می بَرند کنارِ سرم تو را
میخواستم بغل کنمت باز هم نشد
تکه به تکه در بغل می برم تو را
________
از اکبرم چه ریخت و پاشی نموده اند
این تکه تکه در بغلم جا نمی شود
اشکم کفافِ این همه زخمش نمی دهد
جایی برای بوسه که پیدا نمی شود
یک نیزه از بلندیِّ اسبش زمین زده
جا کرده خوش به پهلو ی او ،پا نمی شود
افتاده بس که فاصله در این "فَقَطَعوا"
در یک عبا تمام تنش جا نمی شود
یک پیرمردِ داغ ِ جوان دیده، هیچ جا
اینگونه بین خنده تماشا نمی شود
یارم شوید، آه، رفیقانِ اکبرم
تا خیمه بُردنش تک و تنها نمی شود
تا گیسوان عمه پریشان نگشته است
کاری کنید، اکبر من پا نمی شود
________
"وَلَدی عَلی، عَلَی الدُّنیا بَعدَكَ الْعَفا"...ببینید چه جوری جوانم رو از من گرفتند...کمک کنید نیزه رو از دهانش بکشم بیرون...یه وقت نکنه خواهرم زینب بیاد،این صحنه رو ببینه میمیره...ای حسین...*
بادی وزید و پیراهنت را به هم زدند
یک باره کافران بدنت را به هم زدند
با تیغ و نیزه ، کُل تنت را به هم زدند
با نعل اسب ها دهنت را به هم زدند
حسین...
.