نمایش جزئیات
«قبله ی اهل نیاز »
این شنیدی در مسیر کربلا
خط سیر البلاء للولاء
سرور دین قبله ی اهل نیاز
رفت چشمش لحظه ای در خواب ناز
دیده ی حق بین خود بست و گشود
من ندانم خواب یا بیدار بود
خواند آن واقف ز اسرار درون
آیه «انا الیه الراجعون»
شبه پیغمبر علی فرزند او
گفت کی آئینه اسرار هو
گر چه ما را جز طریق دوست نیست
سرّ استرجاع در این حال چیست
گفت کای سرتا قدم محو خدا
داد در رؤیا مرا پیکی ندا
کای دل صد کاروان دنبالتان
مرگ می آید به استقبالتان
آن ز نسل فاطمه اوّل ذبیح
با لب خندان و با لحنی فصیح
گفت ما تیغ از پی حق می زنیم
با تو هرگز عهد خود را نشکنیم
ماکه خود حقیم از باطل چه باک
طالب مرگیم از قاتل چه باک
خوش بود روی به خون آراسته
می پسندیم آن چه را او خواسته
(غلام رضا سازگار )