نمایش جزئیات

ای تجلی صفا ت همه بر تر ها

ای تجلی صفا ت همه بر تر ها

ای تجلی صفا ت همه بر تر ها 

چقدر سخت بود رفتن پیغمبر ها

قد من خم شده تا خوش قد و بالا شده ای 

پدری دردسرش نیست کم از مادر ها

پسرم می روی اما پدری هم داری

نظری گاه بینداز به پشت سر ها

سر راهت پسرم یک تک پا خیمه برو

شاید آرام بگیرند کمی خوا هر ها

ماد رت نیست اگر مادر سقا هم نیست 

عمه ات هست به جای ما در ها

حال که آب ندارم برای لب تو 

بهتر این است که غارت شود انگشتر ها

آن چنان کهنه نگشته است سم مر کبها 

آنچنان کند نگشته لب خنجر ها

چه کنم با تو با و این ریخت و پا شی که شده 

چه کنم با توو با بردن  این پیکر ها

آیت پخش شده آیینه پخش شده

علی اکبر من شد علی اکبر ها

گیرم از یک طرفی نیز بلند ت کردم

بر زمین باز بماند طرف دیگر ها