نمایش جزئیات

«مدح و مصیبت علی اکبر علیه السّلام»

«مدح و مصیبت علی اکبر علیه السّلام»

پس بیامد شاه معشوق الست

بر سر نعش علی اکبر نشست

چهرعالمتاب  بنهادش به جهر

شد جهان تار از فراق ماه و مهر

سر نهادش بر سر زانوی ناز

گفت کی بالید سرو سرفراز

ای درخشان اختر برج شرف

چون شدی سهم حوادث را هدف

ای بطرف دیده خالی جای تو

خیز تا ببینم قد و بالای تو

ای نگارین آهوی مشگین من

با تو روشن چشم عالم بین من

این بیابان جای خواب ناز نیست

کایمن از صیّاد تیر انداز نیست

خیز و تا بیرون از این صحرا رویم

تک بسوی خیمه لیلا رویم

رفتی و بردی ز چشم باب خواب

اکبرا بی تو جهان بادا خراب

(نیّر تبریزی )