نمایش جزئیات
متن كامل روضه حضرت عباس علیه السلام تاسوعا محرم-محمد رضا طاهری
بسم الله الرحمن الرحیم اللّهمّ صلّ علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به عِلمُک.و لعن اعدائهم بعدد ما أحاط به عِلمُک. اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ .......... هر قدر می خواهد این دل، این دل تنها تورا در عوض هرگز نمی خواهد دمی دنیا تو را خاک عالم بر سر دنیا که چشم دوستان جستجو باید کند در سینه ی صحرا تورا وقتی مرحوم فشندی با امام زمان برای اولین بار ملاقات كرد از امام زمان(عج) سئوال كرد:آقا جان تا حالا كجا بودید این همه دنبالتون گشتم؟آقا فرمود:فكر می كنید ما مشتاق دیدارشما نیستیم؟بیشتر از اینكه تو بخوای من رو ببینی من دوست داشتم تو رو ببینم،دلت آماده نبود،این دلت جای غیر از من بود. تو خودت مشتاق هستی میهمان ما شوی لیک می راند گناه از خانه های ما تو را ناله ی آقا بیای ما کجا آن ناله ای که زده در بین آن دیوار و در زهرا تو را مرحوم علامه ی امینی(ره) میگه:حضرت زهرا سلام الله علیها به عبارت معروفی كه میگن بین در و دیوار ناله زد،اول صدا زد اَبَتا یا رسول الله،ناله ی دوم علی رو صدا زد،تو ناله ی سوم صدا زد:یا فضةُخُذینی. مرحوم علامه ی امینی(ره)می فرمایند:چهار تا ناله زد حضرت صدیقه، تو ناله ی چهارم بین در و دیوار صدا زد:پسرم مهدی جانم روز روز توست چون روز عموی توست آه کم نخواهد داشت هرگز روز تاسوعا تو را گرچه می گویند هستی در تمام روضه ها بیشتر حس می کنم در روضه ی سقا تو را دستهایم را دخیل دست آن آقایی کنم که خبر داده است از حاجات نوکرها تو را نه اینكه تو بخوای دخیل دستای عباس بشی، انبیاء هم دخیل این دست میشند.وقتی قرار ِ این دست ها شفاعت كُل ِ محشر رو بكنه، یعنی هر آنكسی كه داخل محشر شده،روز قیامت همه ایستادند،هر آنكسی كه هست دخیل این دست های بریده میشه.گفت:در عالم رؤیا حجت بن الحسن رو دیدم،دیدم خیلی نامه جولوشون گذاشتند،بعضی ها رو میبوسه و امضاء میكنه،بعضی ها رو دیدم آقا از این نامه هایی كه باز میكنه،می بوسه و روی چشماش میذاره بعد امضاء میكنه،ایستادم،چند لحظه نگاه كردم بعد سئوال كردم،آقا جان این نامه ها چیه؟فرمود:اینها حوائجی است كه دوستان ما توی این امامزاده ها میرند،امامزاده ها برای من نوشتند من باید امضاء كنم،خدا حاجاتشون رو برآورده كنه،گفتم:آقا جان بعضی از این نامه هارو دیدم انگار خصوصی بود،می بوسیدید روی چشمت میگذاشتی.فرمود:این حواله هایی است كه عموم قمر بنی هاشم برام نوشته....حواست هست امروز كجا نشستی،حاجت دار،بگو آقا: با دَم ِ ،ای ساقی لب تشنگان خواهیم خواند در عزای ساقی ِ لب تشنگان آقا تو را *** ای ساقی ِ لب تشنگان اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل *** به یك طرف تَب و تابِ خیام دیدنی است به یك طرف، سر و رویِ امام دیدنی است دو دست رویِ زمین و دو دست بر كمرش مُدام خنده به بیت الحرام دیدنی است كاری كن از این جا میری خسته بری،داد بزن، ناله بزن،این شب ها صدای ما یه ذره شبیهه صدای بچه های ابی عبدالله میشه. شكسته كِتفِ یكی و شكسته پشتِ یكی در این وسط نفسی نا تمام دیدنی است در آن طرف در ِ خیمه رُباب(س) افتاده در این طرف من و این گریه هام دیدنی است چه آمده به سرت؟، سر به زیر ِ اهل ِ حرم هنوز شرم ِ تو وقتِ سلام دیدنی است صدای داداش رو كه شنید،چشم ها كه نمی بینه،یه چشم تیر خورده، یه چشم خون گرفته،تا پای ابی عبدالله رو دید،عباس هول برداشت،تا حالا یه بارم نشده حسین بیآد و ایستاده باشه و عباس رو پا نشسته باشه،حالا رو زمین افتاده،هی سعی كرد خودش رو یه جوری جمع كنه،پاهارو جمع كنه چه آمده به سرت؟، سر به زیر ِ اهل ِ حرم هنوز شرم ِ تو وقتِ سلام دیدنی است نظر شدی و دو چشم ِ تو كار دستم داد همه می گفتند:عجب چشمای قشنگی داره نظر شدی و دو چشم ِ تو كار دستم داد كه تیر ِ حرمله و این دو جام دیدنی است خدا لعنت كنه حرمله رو ،هر تیری كه رها كرد كاری بود،ببین چه كرده داداش ز پشتِ سر زده بیرون سه شعبه، سجده مكن امیرِ خوش قـد و بالا قیام دیدنی است یكی كشـیده زِره را، یكی سِپـر برده به رویِ پیكرت این ازدحام دیدنی است تنت به كوفه رسید و سر ِ سرت دعواست! سر و صدایِ اهـالی ِ شـام دیدنی است ببین همه دارند هلهله می كنند بس كه بلند است هلهله، به گمانم كوفه خبر دار شد كه لشكر من رفت خواهرمن بین اهل حرم گفت: وای اباالفضل رفت،معجر من رفت تنت به كوفه رسید و سر ِ سرت دعواست! سر و صدایِ اهـالی ِ شـام دیدنی است جوابِ دخترِ مـن را نمی دهی، بر خیز نگاه كن به حـرم، احترام دیدنی است هزار شُكر كه زیـنب(س) نیـامد این دفعه كه یك سپـاه، نگاهِ حـرام دیدنی است بـگو دویـدنِ دختر میـانِ نـا مَحرم بگو كشیدنِ معجر، كدام دیدنی است؟ شاعر:علیرضا شریف فرمود به شیخ كاظم سَبتی:همه جور روضه ی من رو خوندید،این طوری كه من میگم روضه ی من رو برا دوستانم بخونید،بگید:هر سواری از مركب می خواد روی زمین بیوفته،اول دست هاشو جلو میآره،صورت آسیب نبینه،اما وقتی من می خواستم از روی مركب بیوفتم،دست در بدن نداشتم. یه جایی شیخ كاظم سبتی اومد این روضه رو بخونه،تا اینجا رسید،تا اومد بگه با صورت رو زمین افتاده،یه عزیز آذری زبان بلند شد گفت:نه دیگه،باقیش اینطوری نیست.آخه از هر طرف می خواست بیوفته می دید مادرش دامن پهن كرده، میگه:عباس من خودم یه بار با صورت رو زمین خوردم،نمیذارم تو با صورت رو زمین بیوفتی. ابی عبدالله دلش نمی اومد بدن عباس رو بین این همه گرگ تنها بذاره،اما خواهش خود عباس بود،گفت:داداش پاشو برو،همچین كه افتادم دیدم یه نفر داره داد میزنه،هركی می خواد سمت خیمه ها بره،دیگه میتونه بره،نگهبان خیمه ها دیگه روی زمین افتاد،حسین دیگه علمدارنداره. از اینجا بریم خیمه گاه.یه سر برو كربلا،همه ی اهل خیام منتظرند ، بعضی ها باورشون نمیشه ابی عبدالله تنها بیاد،هی با هم میگن:الان بابا رفته، عمو رو برمی گردونه،یه وقت دیدند داره میآد حسین،عنان ذوالجناح به یه دست،یه دست به كمر گرفته،حال روز ابی عبدالله رو كه زینب دید،همه چیز دستگیرش شد،همه رو یه گوشه ای جمع كرد،توی خیمه همه رو جمع كرد،فرمود: كسی نزدیك حسینم نمیشه،الان كسی نره باهاش حرف بزنه،همچین كه ابی عبدالله اومد نزدیك خیمه ها روی خاك نشست،یه وقت دیدند یه دختر بچه دوید،اومد رو پا بابا نشست،اشك هارو از چشمش میگیره،فقط یه حرف زد، دل حسین رو پاره پاره كرد،یه نگاه تو صورت بابا كرد: أبتا أین عَمی العباس بابا عموم عباس كجاست. میگن:حسین دیگه كلامی حرف نزد. دوجور نوشتند،یه جور نقل كردند:وقتی صدا زد: أبتا أین عَمی العباس یه مرتبه دست های خونیش رو جلو آورد،بعضی ها هم نوشتند:از جا بلند شد ابی عبدالله اومد عمود خیمه رو كشید،خیمه ی عباس رو هم خوابید. تو عرب رسم ِ،اگه عمود خیمه ای رو بكشند همه جواب ها رو می دهند،یعنی دیگه این خیمه صاحب نداره،عرضم تمام،موقعی كه كلامی حرف زد،اولین كلامش با زینب بود،اومد مقابل خواهر ایستاد،فرمود:خواهرم زود برو زیورآلات و از سر و صورت بچه ها در بیار،خلخال ها رو در بیار،این روسری هارو گره ی محكم بزن،اینها دارند میآن سمت خیمه ها.اشك هاتو روی دست بگیر روز تاسوعاست،اگه امروز برای فرج آقا دعا نكنی، خیلی جفا كردی،خدا به باب الحوائج قمر بنی هاشم:اللهم عجل لولیك الفرج . .
برچسب ها
- محمدرضا طاهری
- باب الحرم
- متن روضه حضرت عباس (ع)
- متن روضه
- شعر مذهبي
- روضه جانسوز
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گريز روضه
- گريز مداحي
- متن شعر مداحي
- متن روضه شب نهم محرم
- متن روضه حضرت عباس
- متن روضه حضرت اباالفضل
- متن شعر شهادت حضرت عباس
- متن روضه حضرت قمر بنی هاشم
- متن روضه شب9 محرم
- متن روضه تاسوعا
- دانلود متن روضه
- دانلود متن مداحي