حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه _شب تاسوعا _حضرت ابوالفضل(ع)_حاج حسین سازور

روضه _شب تاسوعا  _حضرت ابوالفضل(ع)_حاج حسین سازور

السلام علیک ایهاعبدالصالح المطیع لله ولرسوله ولامیرالمومنین"

*همه ی شب های دهه محرم خداشاهده کسی بخواد توعظمتش سیربکنه میماند، همه شبهاش،اما تواین شب ها بعضی شبها مثل قرص قمرمیدرخشه،یکی از اون شبهاامشبه،آخه خودشم مثل قرص قمر می درخشید همه بنی هاشم زیباروبودنداماعباس علیه السلام میگفتندقمربنی هاشم،ماه بنی هاشم...صورت پرفروغ،پرنور،اثرسجده برپیشانی حضرت*

دست برسینه روبه کرب وبلا

السلام علیک یاسقا

قمر خانواده  ی خورشید

صدقه دارد این قدوبالا

پسر چارم امیر حنین

دست بر سینه ی بنی الزهرا

چشم و آبروی توسپاه حسین

کاشف الکرب سیدالشهدا

سیزده ساله،فاتح صفین

سومین بچه شیر،شیرخدا

*ما که عددی نیستیم فضائل تو رو بخوایم بشماریم خدا تورو گذاشت باب الحوائج،وقتی مرده ای روبردن توحرمش...مادر بچه روانداخت گفت:میگن توباب الحوائجی،به اعتقاد ما باب الحوائج یعنی مرده ام رو زنده میکنه،بهش گفتن آخه مادر بچه مرده چه حرفی میزنی.؟!گفت:این آقایی که من میشناسم!آره"میگن تو عالم رویادیدم عباس ایستاده انبیا نشستن،پیغمبر، امیرالمومنین ، ذوات مقدسه اهل بیت" همین پرونده ی بسته شدن عمر این بچه روآوردن بالاگفتن این ازتو حرم عباس اومده؛همه گفتند باشه عمرش به سر رسیده"علی ،پیغمبر،فاطمه همه،دیگران" اباالفضل عرض کردیارسول الله این توحرم من اومده،به من متوسل شده فرمود خدا پروندشو بسته عرض کرد پس به خدا بفرمایید دیگه به من نگن باب الحوائج،عالم میگه:یه وقت پیامبر فرمود:عباس جان خدا میگه تو باب الحوائج مایی،مااین بچه روبراتو عمر دادیم،برش گردوندیم بیدار شدم سراسیمه اومدم توحرم عباس دیدم ولوله هست میگن مرده زنده شده توحرم عباس آقاجان مرده زنده میکنی..این دلای مارم زنده کن،تومقلب القلوبی...یا عباس"جووناالتماس کنین،همین امشب التماس کنین به خداتوحرمش نشستی داری حرف میزنی باهاش.التماسش کن بگو آقا..،آقاجان منو گرفتارخودت کن نذار شیطون منو گرفتارکنه آقاجان هروقت خواستم گرفتاربشم به زبونم جاری کن بگم ابالفضل*

نام توهم ردیف یافتاح

چشمهایت مفرج الغم ها

ارمنی هامریده نام تواند

شاهدم سفره های تاسوعا

توکه هستی؟!حسین هم آخر

شدپناهنده بر توعاشورا...

*اینا همش روایته داشت کتاب می نوشت دید به مقتل برخورد حسین پناهنده شد به عباس روزعاشورا.زدقلموگفت عجب باباحسین امامه، عباس باهمه بزرگیش،ابی عبدالله بهش فرمودعالم روچی شک کردی!بخدادرسته من روزعاشورا به عباس پناهنده شدم*

توکه هستی!حسین هم آخر

شدپناهنده برتوعاشورا

سایه بان مخدرات حرم

پشت گرمی زینب کبری

*اعطنی!! دستتوبیارجلوصورتت*

اعطنی یاکریم انا سائل

مستجیربک، ابوفاضل

دست گیرهمه،خدای ادب

دست پرورده ی امیرعرب

نسل در نسل خاک پای توییم

به تودادیم دل نسب به نسب

سفره ات بهرسائلان پهن است

صورتت شیر و خال تو چو رطب

میکند زنده یاد حیدر را

چین پیشانیت به وقت غضب

اسداللهِ کربلاعباس

بنشین باوقار بر مرکب

قد کشیدی همینکه روی اسب

لشکر کوفیان کشید عقب

میشود روضه رامجسم کرد

با کمی فکر روی این مطلب

تاتوبودی سفر بخیر گذشت

ای نگهبان محمل زینب

گریه هاتون امشب یادگاری بمونه،بمونه"مجلستونو امشب ایشالله شب اول قبربمونه*

تاتوبودی سفر بخیر گذشت

ای نگهبان محمل زینب

تاتوبودی رباب اصغرداشت

فرق، غرق بوسه سپیدی غبغب

تاتوبودی ندید یک مادر

طفلش ازتشنگی کند لب لب

تاتوبودی رقیه معجرداشت

 روی دوش تو خواب بود هرشب

تاتوبودی کسی اجازه نداشت

بزند چوب خیزران بر لب

با یه دنیاسر به زیری وخجالت

رفتی و بر غرورها برخورد

دست نامحرمان به معجرخورد

*ای حسین ای حسین *

وای از لحظه ای که غوغاشد

رفتی و در خیام بلوا شد

*آماده ای،آماده ای گریه کنی نعره بزنی...بی مهاباگریه کن جوون گریه کردن خوبه تو مجلس اهل بیت،سینه همه میزنن براامام حسین برا حضرت اباالفضل اما کیه گریه کنه خودش خون گریه کرد*

وای از لحظه ای که غوغاشد

رفتی و در خیام بلوا شد

دختری مشک آب دستت داد

بر دعا دست عمه بالا شد

سایه ات میان نخلهاگم شد

پسر فاطمه چه تنها شد

تارسیدی کنارنهرفرات

علقمه درمقابلت پاشد

تا قیامت خجل زلب هایت

 خنکی های دریا شد

جانب خیمه راه افتادی

فکروذکرت لبان آقاشد

درکمینت چهار هزارنفر

تیرهادرکمان مهیا شد

قدوبالات کار دستت داد

چندصدتیردرتنت جا شد

بی هوا دست راستت افتاد

دست چپ هم شکار اعداشد

حرمله درشکارچشم آمد

هدفش چشم های شهلاشد

نوک تیر از سر تو بیرون زد

تا پَرَش بین دیده ات جا شد

خواستی تیر را کشی بیرون

گردنت خم به روی پاهاشد

خود افتاد،شد برهنه سرت

یک نفربا عمود پیدا شد

آنچنان ضربه برسرت کوبید

 تا سر جبین،ابرویت واشد .