حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه حضرت علی اصغر(س) شب هفتم محرم ۹۸ بنفس حاج محمد طاهری

روضه حضرت علی اصغر(س) شب هفتم محرم ۹۸ بنفس حاج محمد طاهری

.

قسمت اول

مناجات با امام زمان (عج)

عمریست تشنه کام تو هستیم و آب نیست عمریست بی قرار نشستیم و تاب نیست عمریست در نبود تو همسایۀ شبیم در آسمانِ هیچ دلی آفتاب نیست باید خودت برایِ ظهورت دعا کنی در دستِ ما دعایِ فرج مستجاب نیست ما گوشمان نمیشنود پاسخ تو را ورنه سلام های کسی بی جواب نیست ای مرد انتقام زمانی که میرسی دیگر بقیع مثل گذشته خراب نیست بهتر بمیرد آن که دلش بین روضه ها از داغِ خشکیِ لب جدت کباب نیست *شب عطشِ .. از امشب آبُ به خیمه هایِ حسین میبندند .. روضه عطشُ خودِ خدا خونده برا حضرت موسی سلام الله. فرمود صغیرُهُم یُمیتُ لعطش ... بچه هاشون از عطش جون میدن .. آی حسین ..* حالا که حرف تشنگی آمد مصیبتی بالاتر از مصیبت طفل رباب نیست . .

قسمت دوم

روضه حضرت علی اصغر(س)

. چقدر بی خبر و بی هوا زدینُ چه کرده بود مگر با شما ؟ زدینُ *طفل من که هنوز به زبون نیومده بود این روضه امشب، خیلی روضۀ سنگینیه برا این روضه اول خود خدا گریه کرده .. بعد ملائکه گردن ، بعد پیغمبر گریه کرده شما هم اگه امشب چشمت اشک بار شد به خودت قره نشی .. سنگ دل ترین دشمنم واسه این روضه گریه کرده .. سنگ دل ترین دشمنُ مختار آورد بیرون گفت جایی شد توام دلت به حال حسین بسوزه؟.. گفت فقط یه جا وگرنه من باقی جاها جزو کسایی بودم که هلهله میکردن دست میزدن گفت کجا دلت برا حسین سوخت؟.. گفت اون موقعی که وسط میدون بچه زدن .. هی یه قدم میومد سمت خیمه ها دوباره یه قدم برمیگشت سمت میدون .. الهی برات بمیرم که وسط میدون مستأصل شدی... هی میگفت جواب مادرشو چی بدم؟! همین که تیر رها شد علی به خود پیچید صدای تیر در آمد چرا زدی نامرد .. نوشته اند که حتی سپاه جا خوردند صدا زدند چرا بچه را زدی نامرد؟.. *گفت بچه رو بزنم یا بابا رو؟ گفت اگه بچه رو بزنی با یه تیر چند تا نشون زدی!..* پدر خمید و پسر رفت و مادرش افتاد سه شعبه را تو مگر چند جا زدی نامرد *بابا برید یه خورده اگر بررسی کنید ، دیگه هیچ موقع شب هفتم احتیاج به روضه خوان ندارید .. تاریخُ ببین ؛ مخصوصاً تو عرب تیر سه شعبه رو کجاها به کار میگرفت .. نوشتن اگه یه حیون قوی هیکلی رو میخواستن از پا در بیارن .. مثلا اسبی رو میخواستن از پا در بیارن با تیر سه شعبه میزدن .. تیر سه شعبه روهم میخواستن بزنن اول حرارتش میدادن .. نانجیب تیرُ داغ کرد .. تا تیر و زد یه مرتبه سر افتاد رو دست ابی عبدالله .. فَذُبِحَ طِفل مِنَ الُاذُنِ اِلَی الاُذُن .. حسین دور خودش بین دشت میچرخید چگونه خنده بر این ماجرا زدی نامرد بگو که این سر کوچک چقدر می ارزید که پشت خیمه روی نیزه ها زدی نامرد *گفت وقتی دستور غارت داده شد یه عده تو سپاه ابن سعد ملعون مشخص بودن به حریص بودن . ولعی داشتن تو غارت کردن .. یه دونه از حرص ترینشونُ دیدم آروم یه جا ایستاده .. همه ریختن تو خیمۀ دارالحرب هی سر هارو از بدن جدا میکردن میبردن جایزه بگیرن .. دیدم این نانجیب آروم ایستاده گفتم چرا این کاری نمیکنه؟؟ نگو از قبل گنجشُ هدف قرار داده بود .. دیدم آروم اومد پشت خیمه ها .. ان شالله مادرش ندیده باشه .. نیزه رو تو خاک زد .. این بیت میکشه آقا .. اگه بخوای یه داغ دیده ای رو زیاد اذیتش کنی باید اون چیزی که بیشتر از همه رنجش میده رو هی نشونش بدی .. رباب را چقدر با همان کمان از عمد میان کوفه و کربُبَلا زدی نامرد إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ .. بخدا همین روضه باید آتیشت بزنه .. کسی که همۀ عالم میرن دم خونه ش منت میکشن حالا اربابتون وسط میدون ایستاده داره منت میکشه .. . .

قسمت پایانی

زمزمه و توسل به حضرت علی اصغر(س)

. لالایی .. به من حق بده از خجالت بمیرم دعا کن نیوفته به خیمه مسیرم آخه اوردم تورو تا برات آب بگیرم لالایی لالایی *وقتی لالایی میگی این دستاتو مثل گهواره تکون بده .. حاج رسول ترک وقتی تو روضه حضرت علی اصغر لالایی میخوندن دستاشو اینطوری تکون میداد .. از دنیا رفت خوابشو دیدن گفتن حاج رسول چه خبر؟ گفت تو این چند روزه که منو آوردن اینجا چند بار بی بی قنداقه علی اصغرُ آورده گذاشته تو بغل من ، گفته حاج رسول خوب بلده لالایی بخونه برا بچه م ..* لالایی .. به اشکم داره حرمله هی میخنده سر تو عزیزم به یه مویی بنده ولی خندۀ تو دل من رو کنده الهی نبینه ، دیگه مادر تو که با تیر رو دستم ، جدا شد سرِ تو ندارم زیر لب ، دعایی نگفته الهی سرت از رو دستم نیوفته لالایی لالایی .. لالایی لالایی .. لالایی .. برو زیر خاک ای گل آسمونی برو که زیر سم مرکب نمونی ایشالا رو قبرت نزارن نشونی لالایی .. از الان میبینم اینا که نامردن دارن دنبال قبر مخفیت میگردن میبینیم با نیزه تورو پیدا کردن بمیرم که باید دو چشم ربابه ببینه عزیزش رو نیزه خوابه بمیرم عزیزم که نیزه بلنده نمیتونه مادر چشاتو ببنده لالایی .. .