حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز _ شب تاسوعا محرم _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حاج حسن خلج

روضه و توسل جانسوز _ شب تاسوعا محرم _ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام _حاج حسن خلج

عاقبت لشگری از تیر گرفتارش کرد

به زمین خوردن در علقمه وادارش کرد ...

اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد

 

(تا حالا کسی عباس رو زمین نزده .... ای آقام ... آی آقام ...)

اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد

تن بی دست خجالت زده از یارش کرد

*امشب به چشمات خیلی التماس کن ... بگو شب تاسوعای آقامِ ... یه آقایی کنار علقمه با چشمایِ تیر خورده ...*

دستش افتاد و نیفتاد علم از دستش

زبان حال:(اموال غارت شده رو آوردن پیش یزید آقا زین العابدین فرمود هر چی از ما غارت کردن به ما برگردونن ... رباب داره با دقت نگاه میکنه گهواره رو کی میارن ... رقیه داره نگاه میکنه ... یه وقت آقا زین العابدین دید یه علمی رو آوردن ، چوبه ی علم همه جاش جای تیغ و شمشیرِ ... فقط یه جاش سالم مونده ... پرسیدن چطور میشه،!! فرمود عموی من هرگز علم از دستش نیفتاد ....

حسین جانم ... حسین جانم ....

دستش افتاد و نیفتاد علم از دستش

رحم الله به شیری که علمدارش کرد

تَرَک روی لبش رو نمی انداخت به آب

غمِ چندین لبِ تاول زده وادارش کرد ....

*سکینه مشکو گرفت اومد جلو عمو ... عمو یعنی میشه سقای ما تو باشی و بچه از تشنگی دارن میلرزن ...*

آبرو در خطر و مشک به دندانش بود

تیرِ نامرد به یک طفل بدهکارش کرد

سرِ درهم شده اش را سرِ نیزه بستند

زخمش انگشت نمای سرِ بازارش کرد

شاعر : علی ناظمی

چون اختران عشق ز هر سو به نیزه شد

دانی چگونه آن سر مه رو به نیزه شد

از بس شکاف زخم عمودش عمیق بود

تنها سری بود که ز پهلو به نیزه شد ....

چی اومده سرت برادر ...

چرا رو خاکایی دلاور ...

چرا شکسته طاق ابروت ...

خدا کنه نبینه خواهر ....

تو صحرا پیچیده ناله مادرم ...

تنها سری بود که ز پهلو به نیزه شد ....

.