نمایش جزئیات

«حجله غم»

«حجله غم»

ساقی کودکان غرق خون شد

دامن علقمه لاله گون شد

تشنگان را غم از حد فزون است

شد جدا دست سقای طفلان

ای حسین ای حسین ای حسین جان

کودکان جمله ماتم بگیرند

بهر سقا همه دم بگیرند

بر عمو حجله غم بگیرند

کشته شد ساقی ما یتیمان

ای حسین ای حسین ای حسین جان

از بدن دست سقا جدا شد

فرق سقای طفلان دو تا شد

بر لب آب و تنها فدا شد

جان فدا کرده با کام عطشان

ای حسین ای حسین ای حسین جان

امشب اندر حرم قحط آب است

نغمه کودکان آب و آب است

قلب سقا از این غم کباب است

از عطش کرده غش طفل نالان

ای حسین ای حسین ای حسین جان

تیر و بر چشم سقا نشسته

در جنان قلب زهرا شکسته

رشته عمر سقا گسسته

کو امید همه نا امیدان

ای حسین ای حسین ای حسین جان

غرقه در خون مه هاشمین است

بر زمین جان ام البنین است

فاطمه زار و ماتم نشین است

گشته در خون رخ ماه تابان

ای حسین ای حسین ای حسین جان

    (صادقی)