حمایت از واحد فنی سایت باب الحرم : شماره کارت 5892-1013-5929-2857 به نام علیرضا ملکی

نمایش جزئیات

زیباترین سقا،سقای ِمن- حسین سیب سرخی

زیباترین سقا،سقای ِمن- حسین سیب سرخی

 زیباترین سقا،سقای ِمن

افتاده ای از پا سقای من

عالم شده حیران كه جان دادی

لب تشنه در دریا سقای من

بنگر دیگر توان ندارم

بی تو یك دم امان ندارم

بی تو از زندگی در این جهان سیرم

بی تو ای لشكرم ببین زمین گیرم

زانوانم ببین به لرزه افتاده

یاریم كن كه از غم تو می میرم

آن دمی كه بر زمین خوردی زمركب

زیر لب گفتم:خدا بی چاره زینب

آه و واویلتلا امان از این غربت

از غربتت قلب عالم بشكست

دیدم زمین خوردی اما بی دست

از دیده ی من خون جاری شد تا

دیدم عمودی بر فرقت بنشست

دادی از كف تو راه چاره

مشك ِ آب ِ تو پاره پاره

تو برای حرم تمام امیدی

در برم چون ماه  تو می درخشیدی

شد دو تا فرق و دست تو جدا از تن

من بمیرم چنین زد تو پاشیدی

اهل خیمه دیده بر راهت برادر

در میان خیمه ها لب تشنه اصغر

آه و واویلتلا امان از این غربت

در سینه ام گشته غوغا بر پا

فكری به حال زینب كن سقا

فهمیدم از بوی ِ یاس ِ صحرا

آمد كنار ِ جسم تو زهرا

آمد اما قامت خمیده

رنگ از رخساره اش پریده

از غمت گریه می كند همه افلاك

چشم تو غرق خون و شد تنت صد چاك

دیدی آخر رخ ِ كبود ِ مادر را

این چنین بازوان خود زدی بر خاك

چادر ِ روی سر ِ او نخ نما بود

پر زخاك و رنگ خون و رد ِپا بود

.